خلاصه مقاله
تعاریف جدیدی از دعوا
دعوا به هر نوع بحث و اختلافی اشاره دارد که برای روشنی بیشتر درباره موضوعی خاص و پیدا کردن راه حلی برای آن، مورد توجه قرار میگیرد.
رأی به معنای صدور یک حکم از دادگاه تعریف میشود.
در این حال وقت، دادگاههای مختلفی از این بند بهره میگیرند، شامل دادگاه نخستین (بدوی)، دادگاه تجدیدنظر و دادگاههای اختصاصی مانند دادگاه انقلاب، دادگاه ویژه روحانیت و دیوان عدالت اداری و غیره است.
قوانین آیین دادرسی مدنی، در ماده 299، تقسیم آراء صادر شده از دادگاهها به دو نوع حکم و قرار را ارائه میدهد.
بر اساس این ماده، "تعریف حکم و قرار به این صورت است که اگر رأی دادگاه دربارهی ماهیت دعوا و قاطع آن جزئی یا کلی باشد، حکم نامیده میشود و در غیر اینصورت قرار نامیده میشود".
استناد به این ماده، معیارهای تشخیص حکم از قرار میتواند شامل موارد زیر باشد:تعدیل موجود در حقوق مدنی، دعاوی قطعی که اختلاف نظر و دعواهایی بین افراد بوجود آمده و به دادگاه مراجعه شده است، امور غیرعقلایی مانند قیمومت و مسائل مربوط به اشخاص مفقود الاثر.
معلوم است که حکم در امور عقلایی بسته به عواملی که رخ نداده است و نیازی به مقامات قضایی ندارد، تشکیل میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره "امور عقلایی و نمونههای آن"، اینجا را کلیک کنید.
زمانی که شنوا میکنیم یک دادگاه در یک پرونده حکمی صادر میکند، به معنای عمومی، به ذهن میرسد که دادگاه تصمیمی درباره ی ماهیت دعوا و نتیجه آن گرفته است.
این معنای عرفی بسیار به معنای حقوقی حکم نزدیک است.
به گفته قانونگذار، هنگامی که رأی دادگاه درباره ی ماهیت دعوا قاطع باشد، آن را حکم مینامند و در غیر این صورت، به آن قرار اطلاق میشود.
بنابراین، در این مقاله قصد داریم به بررسی مفهوم حکم و معیارهای تشخیص حکم بپردازیم.
حکم چیست
تصمیمهایی که توسط دادگاهها صادر میشوند، به دو دسته قابل تقسیم اند.
دسته اول شامل «احکام» است و دسته دوم شامل «قرارها» میباشد.
تعداد زیادی از تصمیمهای صادر شده توسط دادگاهها را «احکام» تشکیل میدهند.
همانطور که میدانیم، هدف اصلی از اقامه دعوی در دادگاه، دریافت «حکمی» است که نتیجهی دعوای مطرح شده را تعیین میکند و باعث پایان خصومت بین طرفین و پایان رسیدگی دادگاه در پرونده میشود.
طبق قانون آیین دادرسی مدنی، «احکام دادگاه» میتوانند بر اساس نوع و ماهیت آنها به «حکم اعلامی و حکم تأسیسی»، «حکم حضوری و حکم غیابی»، «حکم نهایی و غیرنهایی» و «حکم قطعی و غیرقطعی» تقسیم شوند.
چه معیارهایی برای تشخیص حکم وجود دارد
قوانین آیین دادرسی مدنی، در ماده 299، تقسیم آراء صادر شده از دادگاهها به دو نوع حکم و قرار را ارائه میدهد.
بر اساس این ماده، "تعریف حکم و قرار به این صورت است که اگر رأی دادگاه دربارهی ماهیت دعوا و قاطع آن جزئی یا کلی باشد، حکم نامیده میشود و در غیر اینصورت قرار نامیده میشود".
به طور کلی، این ماده به معیارهای تشخیص حکم اشاره دارد.
استناد به این ماده، معیارهای تشخیص حکم از قرار میتواند شامل موارد زیر باشد:
برای درخواستهای قضایی
تعدیل موجود در حقوق مدنی ، به صورتی است که دو طرفی که در یک مشاجره قرار گرفتهاند و به دادگاه مراجعه کردند تا خلافی خود را حل کنند قاعدتا میشود آنرا به عنوان "دعوای قطعی" تشریح کرد.
این به این علت است که این دعاوی شامل اختلاف نظر و دعواهایی است که در میان افراد بوجود آمده است و در نتیجه آنها به دادگاه آمده اند تا رسیدگی و قضاوت نماید.
بنابراین، تشکیل دقیق در "امور غیرعقلایی" وابسته به عواملی است که برخلاف موارد قبلی رخ نداده است و نیازی به مقامات قضایی ندارد.
مثالهایی از این موارد شامل قیمومت و مسائل مربوط به اشخاص مفقود الاثر است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره "امور عقلایی و نمونههای آن"، اینجا را کلیک کنید.
- بایستی از هیئت دادگاه تصدیق شده باشند
رأی به معنای صدور یک حکم از دادگاه تعریف میشود.
در این حال وقت، دادگاههای مختلفی از این بند بهره میگیرند، شامل دادگاه نخستین (بدوی)، دادگاه تجدیدنظر و دادگاههای اختصاصی مانند دادگاه انقلاب، دادگاه ویژه روحانیت و دیوان عدالت اداری و غیره است.
اینکه دعوا چه ماهیتی دارد امری بسیار مهم است.
تعاریف جدیدی از دعوا
در کلیت، دعوا به هر نوع بحث و اختلافی اشاره دارد که برای روشنی بیشتر درباره موضوعی خاص و پیدا کردن راه حلی برای آن، مورد توجه قرار میگیرد.
- یک قطع کامل دعوا باید باشد
رأی دادگاه باید به صورت کاملا قطعی و مشخص به عنوان یک حکم در نظر گرفته شود.
بدین معنا که با صدور این رأی، دعوا به صورت جزئی یا کلی روشن میشود و پرونده از دادگاه خارج میشود.
در اینجا مهم نیست که دادگاه به صورت نهایی دلیل اختلاف را حل کرده یا خیر و همچنین اهمیتی ندارد که آیا این رأی قابل بررسی مجدد است یا خیر.
در صورتی که روزنامه کاری صادر شده توسط دادگاه چنین شرایطی را داشته باشد، میتوان آن را به عنوان حکم تشخیص داد و در غیر این صورت به آن رای قضایی گفته میشود.
تفاوتی که بین حکم و رای قضایی وجود دارد میتواند به این شکل توضیح داده شود.
برای اطلاعات بیشتر در مورد تعریف و انواع رای قضایی میتوانید اینجا را کلیک کنید.
تشخیص این که یک روزنامه کاری که توسط دادگاه صادر شده است، حکم است یا رای قضایی، اثرات مهمی را به همراه دارد که در مقاله اثرات روزنامه کاری صادر شده توسط دادگاه، به این موضوع پرداخته شده است.
سوالات پر تکرار
- نتیجه:مقاله حاضر به بررسی عوامل تأثیرگذار بر تصمیم قاضی در تعیین مجازات جرم میپردازد.
این عوامل شامل معاونت در جرم، مشارکت در جرم و مباشرت در جرم میباشند.
با توجه به اهمیت این عوامل، قوانین تشریع کننده سعی در ارائه حکمان عادلانه و منصفانه برای مجرمان داشتهاند.
تعریف و مجازات هر یک از این عوامل نیز در مقالات مرتبط به طور دقیق بررسی شده است.
در ادامه مقاله، به تحلیل مباشرت در جرم و تعریف آن میپردازیم.
با توجه به اینکه مباشرت در جرم تمامی عوامل موردنیاز برای ارتکاب جرم را شامل میشود، به نظر میرسد که این فاکتور تأثیرگذاری بسیار مهمی در تعیین مجازات دارد.
به عبارتی دیگر، فردی که به طور مبیشتری در ارتکاب جرم دخیل بوده است، باید مجازات سنگینتری دریافت کند.
با توجه به تحقیقات و مطالعات مرتبط، میتوان نتیجه گرفت که لازم است قوانین مربوط به تعیین مجازات جرم با توجه به این عوامل بهروزرسانی شوند و ضمن ترسیم تعاریف دقیقتر، مجازاتهای منصفانهتری برای مجرمان صادر گردد.
بر این اساس، فهم درستی از این عوامل و نقش آنها در ارتکاب جرم و تعیین مجازات برای قاضیها ضروری است تا بتوانند بهصورت عادلانه و منصفانهترین حکم را اعلام نمایند.
به طور خلاصه، در مقاله حاضر به بررسی تأثیرگذاری مباشرت در جرم بر تعیین مجازات جرم پرداخته شده است.
لذا، تصمیم قاضی در تعیین حکم برای مجرمان باید بهصورت دقیق و عادلانه، با توجه به عوامل متفاوت ارزیابی شود تا به نتیجهای منصفانه برسد.
نتیجه گیری
در نتیجه، میتوان نتیجه گیری کرد که دعوا به هر نوع بحث و اختلافی اشاره دارد که برای روشنی بیشتر درباره موضوعی خاص و پیدا کردن راه حلی برای آن، مورد توجه قرار میگیرد.
رأی به معنای صدور یک حکم از دادگاه تعریف میشود.
استناد به قوانین آیین دادرسی مدنی، معیارهای تشخیص حکم از قرار میتواند شامل تعدیل موجود در حقوق مدنی باشد.
بنابراین، تشکیل دقیق در امور غیرعقلایی وابسته به عواملی است که برخلاف موارد قبلی رخ نداده است و نیازی به مقامات قضایی ندارد.
در نهایت، برای کسب اطلاعات بیشتر درباره امور عقلایی و نمونههای آن، میتوانید به لینک مربوطه مراجعه کنید.