خلاصه مقاله
Please note that the text below is a summary of the article provided in Persian language using HTML tags:قانون مدنی ایران برای عقد نکاح دختران باکره و نیز به سن بلوغ رسیده به اجازه پدر یا جد پدری نیازمند است.
قانونگذار به دلیل تأثیر جد پدری در زندگی خانوادگی دختران، نیاز به رضایت او را در موارد عقد نکاح تعریف کرده است.
این موضوع در صورتی که دختر بکارمانی باشد مورداهمیاری قرار میگیرد ولی برای دخترانی که بکارمانی نباشند، با ارائه مدارک پزشکی معتبر، به عقد نکاح بدون نیاز به اجازه پدر یا جد پدری اقدام کرد.
همچنین در صورتی که پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه، اجازه ازدواج را ممنوع کنند، دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و پس از اخذ مجوز مکتوب از دادگاه، اقدام به ثبت ازدواج خود کند.
یکی از قوانین حاکم بر ازدواج دختران، این است که برای این عمل نیاز است که اجازهی پدر و یا جد پدری آنان کسب شود.
این مقرره با هدف حفاظت از منافع دختران تصویب شده است.
در این زمینه، تفاوتی بین ازدواج دائم و ازدواج موقت وجود ندارد.
همچنین، تعداد بارهایی که یک دختر برای اولین بار ازدواج میکند، نیز تأثیری در این موضوع ندارد.
همانطور که اشاره شد، دختر برای ازدواج خود نیاز به کسب اجازه از پدر یا جد پدری خود دارد.
باید توضیح داد که این اجازه صرفاً برای دختران باکره لازم است.
اما چرا نیاز به اجازه جد پدری برای ازدواج دختر وجود دارد؟ به علتی که قانونگذار رضایت پدر بزرگ را نیز در مواد قانونی مدنی در مورد عقد نکاح پیش بینی کرده است.
این موارد ضروری است زیرا جد پدری همچنان تأثیرگذار در زندگی خانوادگی دختران است و قوانین نیاز به حفظ تعادل بین حقوق و وظایف والدین در جامعه دارند.
از این به بعد، در این مطلب، میخواهیم در مورد ضرورت درخواست مجوز از پدر برای ازدواج دختر صحبت کنیم و دلایل لازمت این مجوز را بیان کنیم؛ در ادامه، قصد داریم توضیح دهیم که در صورت فوت پدر دختر و عدم رضایت پدربزرگ چه پاسخی به دختر صادر میشود تا برای ازدواج مجوزی دریافت کند.
اگر سؤالاتی درباره این موضوع دارید، با ما همراه باشید.
لزوم کسب اجازه برای ازدواج دختر
بر اساس ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی، عقد نکاح دختر باکره و حتی اگر به سن بلوغ رسیده باشد، نیازمند اجازه پدر یا جد پدری است.
به عبارت دیگر، دختران برای ازدواج، باید اجازه پدر یا جد پدری خود را دریافت کنند، به ویژه اگر هنوز باکره باشند.
قانونگذار در استفاده از واژه "عقد نکاح" به صورت کلی، تفاوتی بین نکاح دائم و نکاح موقت در این زمینه تعریف نکرده است.
با توجه به متن فوق و تأکید قانونگذار برای حفظ بکارمانی دختران، میتوان گفت: وجوب برآوردن نیازهای پدر یا دریافت اجازه از جد پدری برای ازدواج دختران، صرفاً وقتی ضروری است که دختر بکارمانی باشد و در این باره، هیچ تفاوتی بین ازدواج اول یا دوم و سوم دختران بکارمانی وجود ندارد.
اما اگر دختر بکارمانی نباشد، با ارائه مدارک پزشکی معتبر، میتواند بدون نیاز به اجازه پدر یا رضایت پدربزرگ در صورت فوت پدر، به عقد نکاح دائم یا موقت و ثبت ازدواج خود اقدام کند.
بعد از توضیح درباره اهمیت اخذ اجازه ازدواج برای دختران، و بیان شرایط آن، حال قصد داریم درباره ضرورت اجازه از پدر بزرگ برای ازدواج دختر بحث کنیم و بیان کنیم که در صورت مرگ پدر، نداشتن رضایت او ازدواج را تحت قانون چگونه میکند.
اجازه جد پدری برای ازدواج دختر
در مقاله ای قبلی، به بحث در مورد "لازمه درخواست مجوز از پدر برای ازدواج دختر" پرداخته شد.
آنجا ذکر شد که تنها در صورتی که دختر دوشاخه باشد، نیاز به این مجوز وجود دارد.
حال در این بخش، میخواهیم درباره "اجازه از پدربزرگ برای ازدواج دختر" از دیدگاه قوانین مدنی بحث کنیم، زیرا در قانون، رضایت پدربزرگ نیز در همسانی زنگرفتن دختران مورد نظر قرار گرفته است.
مسئله مورد بحث این است که در چه شرایطی نیاز به اخذ اجازه از پدر یا جد پدری برای ازدواج دختر وجود دارد و آیا رضایت پدر و اجازه جد پدری برای ازدواج دختر باید همزمان حاصل شود یا فقط اجازه یکی از آنها کافی است؟ باید به این سوالات پاسخ داد که اجازه یکی از پدر یا جد پدری به تنهایی کافی است و تنها در صورت فوت پدر دختر یا در شرایطی که پدر دختر به هر دلیلی در دسترس نباشد یا از دادن اجازه خودداری کند، لازم است که رضایت پدر بزرگ کسب شود.
طبق قانون مدنی، ولایت قهری بر فرزند، به عهده پدر و جد پدری است و هر دوی آن ها، به صورت مساوی و توامان، بر فرزند و نوه خود، ولایت دارند.
هر چند که به لحاظ عرفی، معمولاً پدر، متکفل امور فرزندان است؛ با این حال، در صورتی که دختری باکره بوده و قصد ازدواج داشته باشد، هم میتواند از پدر خود اجازه بگیرد و هم میتواند برای اخذ اجازه از پدر بزرگ خود اقدام کند.
با این حال، لزوم کسب اجازه از جد پدری، معمولاً در شرایطی مطرح میشود که پدر دختر، فوت کرده و یا اینکه به او دسترسی نباشد.
مضایقه جد پدری از دادن اجازه ازدواج دختر
در قسمتهای قبل، ما به توضیح ماده «اجازه جد پدری» برای عقد ازدواج دختران پرداختیم و بیان کردیم که در شرایط معمول، زمانی که پدر به دلیل فوت یا عدم حضور در دسترس نباشد، نیاز به رضایت پدربزرگ قبل از عقد ازدواج وجود دارد.
با این حال، گاهی اوقات، پدربزرگ از ارائه اجازه خودداری میکند.
به همین دلیل، ما قصد داریم قانون مضایقه جد پدری را برای درخواست دختر باکره برای عقد ازدواج را بررسی کنیم.
براساس تبصره 1043 قانون مدنی، ازدواج دختر باکره در برخی شرایط میتواند بدون رضایت پدر یا جد پدری امکانپذیر باشد.
این تبصره مقرر میکند: هرگاه پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه، اجازه ازدواج را ممنوع کند، دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و شرایط نکاح و مهری که بین آنها توافق شده است، پس از اخذ مجوز مکتوب از دادگاه مدنی و ارائه آن به دفتر ازدواج، ازدواج خود را ثبت کند.
براساس این ماده، می توان ادعا کرد که اگر پدر ناخوشایندی با دختر خود داشته باشد، دختر می تواند با مراجعه به دادگاه خانواده، مجوز ازدواج را بگیرد و اقدام به ثبت عقد کند.
در صورتی که قاضی دلایل وارد شده توسط پدر را بیمورد تشخیص دهد، مجوز ازدواج از سوی پدر منسوخ می شود و دختر می تواند با حکم دادگاه، رسماً ازدواج خود را در دفترخانه ثبت کند.
سوالات پر تکرار
- این مقاله درباره مفهوم و تعریف "سفیه" است.
ازدواج با یک سفیه و نکاح بدون اذن قیم و ولی قهری سفیه نیز مورد بحث قرار میگیرد.
در این مقاله توضیح داده شده که چگونه این موارد ممکن است و چه معنایی در پشت این مفهوم وجود دارد.
مورد دیگری که در این مقاله توضیح داده شده است، اشخاص غیرقدرتبخش و محدودیتهای مالی آنها است.
قانونگذار به منظور حمایت از این افراد، فعالیتهای مالیشان را محدود میکند و انعقاد قراردادهای مالی را برای آنها ممنوع میکند.
نتیجه گیری
قانون مدنی ایران نیاز به اجازه پدر یا جد پدری برای عقد نکاح دختران را تعیین کرده است.
این الزامات ناشی از حفظ تعادل در جامعه و احراز حقوق و وظایف والدین است.
با وجود تأکید قانونگذار بر بکارمانی دختران، این نیاز صرفاً برای دختران باکره لازم می باشد.
اگر دختر بکارمانی نباشد، با ارائه مدارک پزشکی معتبر، می تواند بدون نیاز به اجازه پدر یا رضایت پدربزرگ، عقد نکاح دائم یا موقت و ثبت ازدواج خود را صورت بدهد.
تبصره ۱۰۴۳ قانون مدنی نیز در شرایطی امکان عقد نکاح دختر باکره بدون رضایت پدر یا جد پدری را برای او فراهم کرده است.
در صورتی که پدر یا جد پدری بدون دلیل موجه، اجازه ازدواج را ممنوع کند، دختر با ارائه جزئیات کامل در مورد مردی که می خواهد با او ازدواج کند و شرایط نکاح و مهری که بین آنها توافق شده است، می تواند با اخذ مجوز مکتوب از دادگاه مدنی و ثبت آن در دفتر ازدواج، ازدواج خود را رسمی کند.
با توجه به متن مذکور و تاکید قانونگذار بر حمایت از بکارمانی دختران، می توان نتیجه گرفت که اجازه یا توافق پدر یا جد پدری برای ازدواج دختران تنها زمانی لازم است که دختر باکارمانی باشد.
بنابراین، تفاوتی بین ازدواج اول، دوم یا سوم دختران باکارمانی وجود ندارد.
در صورتی که دختر بکارمانی نباشد و با ارائه مدارک پزشکی معتبر ثابت کند، می تواند در صورت فوت پدر، بدون نیاز به اجازه پدر یا رضایت پدربزرگ، عقد نکاح دائم یا موقت و ثبت ازدواج خود را انجام دهد.