خلاصه مقاله
علیالاصول در جریان دادگاه دو طرف دعوا حضور فعالیت دارند و همکاری میکنند.
اما در برخی موارد ممکن است خوانده در فرآیند رسیدگی در دادگاه حاضر نباشد.
همواره هیچ طرحی که از قبل درباره یک مساله بررسی شده باشد به دادگاه ارسال نمیشود.
در عمل، طرفین با ارسال طرحی به دادگاه مشارکت میکنند، بنابراین حکم صادر شده حکم حضوری است.
در موردی که یک دادنامه به گیرنده واقعی ارسال شود، نمیتوان آن را بینظری در نظر گرفت، زیرا گیرنده در جریان رسیدگی به پرونده قرار دارد.
اعتراض تنها توسط خواندهای که حکم ابتدایی شده است مطرح میشود.
تشخیص حکم حضوری یا غیابی در این زمینه اهمیت دارد زیرا قانون امکان اعتراض به حکمهای غیابی را ممکن میسازد، اما قانون این اجازه را برای حکمهای حضوری نمیدهد.
علیالاصول، در جریان دادگاه، هر دو طرف دعوا دارای حضور فعالیت میباشند و در طی رسیدگی به دعوای مطرح شده مشارکت میکنند.
اما بهطور مستثنی، ممکن است خوانده بهرغم آگاهی از دعوایی که در دادگاه علیه او مطرح شده است، نتواند یا نخواهد در فرآیند رسیدگی در دادگاه حضور داشته باشد.
تعبیر نوعی دیگر از متن:
ممکن است اینکه خواننده اطلاعی از جدال مورد بحث نداشته باشد.
به همین دلیل، عنوان قراردادی که در این شرایط بر علیه خوانده صادر میشود، حکم حضوری نیست؛ بلکه حکم غیابی است و به همین دلیل، قانونگذار واکاوی این حکم را پیشبینی کرده است.
در این مقاله، توضیح داده میشود که چه فرقی بین حکم غیابی و حکم حضوری وجود دارد.
حکم غیابی و تفاوت آن با حکم حضوری
در بند 303 قانون آیین دادرسی مدنی دربارهٔ حکم غیابی به صورت زیر ذکر شده است: "حکم دادگاه به صورت حضوری صادر میشود، مگر آنکه خوانده، وکیل، قائم مقام یا نمایندهٔ قانونی متهم در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده باشد و توانایی دفاع را به طور کتبی نداشته باشد و یا اخطاریه به واقعیت به وی ابلاغ نشده باشد.
" با توجه به این بند، آشکار است که اصلی که باید رعایت شود، حضور در جلسه و دریافت حکم از سوی دادگاه است.
بنابراین در مواردی که در مورد حضور یا غیاب در حکم تردیدی وجود دارد، اصلی که باید در نظر گرفته شود، حکم حضوری است.
اما در برخی شرایط، حکم حضوری نیست بلکه به عنوان حکم غیابی نامیده میشود که شرایط صدور آن در قانون تعریف شده است.
بر اساس این بند، حکم غیابی در صورتی صادر میشود که: "
چنانچه شخصی که خوانده، وکیل، قائم مقام یا نماینده قانونی فرد است، در هیچیک از جلسات رسیدگی که برای بحث یا بررسی موضوع مورد نظر برگزار شده است، حضور نداشته باشد، در صورتی که خود خوانده در جلسه شرکت نکند ولی وکیل، قائم مقام یا نماینده قانونی به جای او حضور داشته باشد، حکمی که صادر میشود، حکمی غیابی نخواهد بود.
همواره، هیچ یک از افرادی که بحث از قبل دربارهی یک طرح همچنین مساله بررسی شده ای به دادگاه ارسال نشده باشد و در واقع به صورت کتبی دفاع ننموده باشند.
به طور معمول، طرفین در جریان رسیدگی پرونده با ارسال طرحی به دادگاه مشارکت میکنند، بنابراین در این موقعیت، حکمی که صادر میشود یک حکم حضوری نام خواهد داشت.
مورد دوم دربارهی روش ابلاغ اطلاعرسانی به گیرنده است.
در واقع، زمانی که یک دادنامه به گیرنده واقعی ارسال میشود، دیگر نمیتوان آن را به صورت بینظری در نظر گرفت؛ زیرا خود فرد گیرنده در جریان رسیدگی به پرونده قرار گرفته است.
از >مفهوم مخالف این موضوع معلوم میشود که در صورتی که اطلاعرسانی به طور قانونی صورت گرفته باشد، میتوان بر اساس آن نتیجهی بینظری حکم را برشمرد.
نکتهای بسیار مهم وجود دارد که برای تعریف یک حکم غیابی لازم است سه شرط زیر به طور همزمان برقرار باشند؛ ابتدا باید حکم مربوطه به صورت واقعی ابلاغ نشده باشد، همچنین افراد مورد نظر در ماده ۳۰۳ در جلسه دادرسی حضور نداشته و هیچ لایحهای را هم ارسال نکرده باشند.
اگر بنابراین افراد مورد نظر در جلسه رسیدگی حاضر نشوند و همچنین هیچ لایحهای را ارائه نداده باشند، اما حکم به صورت واقعی به آنها ابلاغ شده باشد، آنگاه حکم بصورت حضوری و نه غیابی حکم خواهد شد.
تفاوت حکم حضوری و غیابی
در قسمت قبل، به توضیح حکم حضوری و حکم غیابی پرداخته شد.
اما سؤالی که ممکن است پیش بیاید، این است که چه تفاوتی بین حکم حضوری و حکم غیابی وجود دارد و آثاری که بر این موضوع مترتب میشوند چیست؟ در پاسخ به این سؤال باید توضیح داد که اعتراض به رای دادگاه یکی از روشهایی است که اشخاص میتوانند از آن استفاده کنند.
اما این اعتراض تنها میتواند توسط خواندهای که حکم غیابی علیه او صادر شده است، مطرح شود.
بنابراین، تشخیص حکم حضوری یا غیابی در این زمینه اهمیت دارد؛ زیرا در قوانین، برای احکام غیابی امکان اعتراض وجود دارد، اما رایهایی که به صورت حضوری صادر میشوند، این امکان را ندارند.
سوالات پر تکرار
- حکم متفرع از دعوا در صورتی که حکم اصلی تجدیدنظر پذیرفته شود، بایستی قابل تجدیدنظر باشد.
در حقوق، میتوان به دو صورت قضیه را به پایان رساند، یعنی تصمیم به رد دعوا یا عدم استماع دعوا میشود.
قرارهایی که صادر شدهاند، قابل تجدیدنظر هستند، البته به شرطی که حکم مربوط به اصل دعوا نیز بتواند درخواست تجدیدنظر را داشته باشد.
احکام مستند به اقرار در دادگاه یا مستند به رأی یک یا چند نفر کارشناس، که طرفین کتباً رأی آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند، قابل درخواست تجدیدنظر نیست، مگر درخصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی.
به فردی که درخواست تجدید نظر از رای صادر شده را دارد، اجازه داده میشود تقاضای واخواهی کند.
تقاضای واخواهی مخصوصاً برای احکام غیابی قابل ارائه است.
همچنین، او میتواند درخواست تجدیدنظر را نیز بنماید، در صورتی که حکم مورد نظر غیابی نباشد.
تجدیدنظر، یکی از روشهای اعتراض به رای دادگاه است و به این صورت انجام میگیرد که فرد متقاضی باید دادخواست خود را در مهلت تعیین شده به دفتر دادگاهی که رای را صادر کرده است یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا دفتر بازداشتگاه ارائه نماید.
در این روند، رعایت مهلت قانونی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بعضی از احکام قابل تجدیدنظرخواهی هستند، در حالی که برخی دیگر احکام قابل تجدیدنظرخواهی نیستند.
نتیجه گیری
نتیجهی قوی:به طور خلاصه، در این مقاله به بررسی حکم حضوری و حکم غیابی در جریان دادگاه پرداخته شد.
هر دو طرف دعوا در دادگاه حضور دارند و در فرآیند رسیدگی مشارکت میکنند، با این حال، در صورت عدم حضور ممکن است فرد خوانده قادر به مشارکت نباشد.
ارسال طرح به دادگاه معمولاً باعث مشارکت طرفین در رسیدگی پرونده میشود و حکم همانند حکم حضوری صادر میشود.
همچنین، روش ابلاغ اطلاعرسانی به گیرنده نیز مورد بررسی قرار گرفت و بیان شد که در صورتی که دادنامه به گیرنده واقعی ارسال شود، دیگر نمیتوان آن را بینظری در نظر گرفت.
اعتراض به رای دادگاه نیز تنها توسط خواندهای که حکم غیابی در برابر او صادر شده است میتواند مطرح شود و تشخیص حکم حضوری یا غیابی اهمیت دارد.
در نتیجه، باید توجه داشت که در قوانین امکان اعتراض به احکام غیابی وجود دارد، اما رایهای حضوری به این امکان محدود هستند.