خلاصه مقاله
تصمیم باید به طور واضح و قاطعتر از آنچه درخواست شده باشد.
وجود تعارض در مفاد یک فرمان ممکن است به دلیل استناد به اصول یا مادههای متناقض رخ دهد.
تعیینکنندهای که به همراه تصمیم دیگر دربارهٔ همان اختلاف و اشخاص مربوطه، که پیشتر توسط همان دادگاه صادر شده است، تضاد داشته باشد، مگر اینکه مغایرت موردی دقیقاً مشروع قانونی داشته باشد.
بنابراین، طبق این قانون، درخواست تجدیدنظر میتواند منجر به ارجاع برخی از آراء به دادگاه تجدیدنظر شود و پس از بررسی توسط دادگاه تجدیدنظر، صادرات میشود.
این صادره که به صورت حکم قطعی یا رأی قطعی توسط دادگاه تجدیدنظر اعلام میشود، به عنوان حکم یا رای قطعی دادگاه تجدیدنظر شناخته میشود.
در قوانین، یک معیار برای تشخیص تفاوت بین قضاوت صحیح و قضاوت غیرقطعی وجود دارد.
این معیار بر اساس این است که آیا میتوان با استفاده از روشهای معمول مانند ارائه درخواست و تقاضای بازنگری، از قضاوت دادگاه شکایت کرد یا خیر.
اگر نتوان با روشهای معمول از قضاوت شکایت کرد، به این معنی است که قضاوت قطعی است، اما اگر بتوان از آن شکایت کرد، قضاوت غیرقطعی خواهد بود.
در این مقاله، بر طبق اهمیت این مسئله، قصد داریم به سؤالاتی پاسخ دهیم:
چه معنایی دارد که یک حکم قطعی باشد؟
دادگاه تجدید نظر چگونه حکم قطعی را تغییر میدهد؟
حکم قطعی جدیدی که توسط دادگاه تجدیدنظر صادر میشود، به عنوان حکم یا رای قطعی دادگاه تجدیدنظر شناخته میشود.
آیا حکم قطعی دادگاه میتواند تغییر کند؟
در صورت عدم تقدیم درخواست تجدید نظر در این مدت، حکم قطعی قرار میگیرد.
بر اساس ماده 426 آیین دادرسی مدنی، ممکن است به دلیل وجود تصمیم قطعی قبلی، نیاز به بازنگری و دقت بیشتر یا ارائه استدلالها و شواهد جدید، درخواست اعاده دادرسی صورت گیرد.
در این صورت، صادرکننده حکم مرجع صالح برای رسیدگی به اعاده دادرسی است.
صادره جدیدی که توسط دادگاه صادر میشود، معتبر برای تغییر حکم قطعی است.
به طور کلی، اعلام می شود که احکامی که توسط دادگاه صادر می شوند، به صورت صحیح و متناسب با قوانین قانونی است.
با این حال، طبق مقررات قانونی، امکان بررسی دوباره احکام دادگاه برای اطمینان از اینکه مطابق با مقتضیات قانونی است، وجود دارد.
احکام دادگاه ممکن است به عنوان احکام قطعی و احکام غیر قطعی طبقه بندی شوند.
شناخت قوانین قطعی، یک مسئله مهم است؛ زیرا اولاً، بعد از صدور یک حکم قطعی، تا اصحاب دعوا دیگر قادر به اعتراض به آن نیستند.
ثانیاً، همه حکمهای قطعی باید اجرا شوند و شخص متجاوز موظف است این حکم را اجرا کند.
بنابراین، در فرایند دادرسی، ضروری است که افراد بدانند کدام حکم قطعی است و کدام حکم غیر قطعی است.
در این مقاله، بر طبق اهمیت این مسئله، قصد داریم به سؤالاتی پاسخ دهیم:۱.
چه معنایی دارد که یک حکم قطعی باشد؟۲.
دادگاه تجدید نظر چگونه حکم قطعی را تغییر می دهد؟۳.
آیا حکم قطعی دادگاه می تواند تغییر کند؟برای دستیابی به پاسخ های خود به این سؤالات، با ما در این مقاله همراه باشید.
حکم قطعی چیست
یکی از انواع حکمهایی که توسط دادگاهها صادر میشود، حکمهای قطعی هستند.
حکم قطعی به حکمی اطلاق میشود که مفاد آن دیگر قابل تغییر نیست و بنابراین لازم الاجرا است.
این به این معنی است که محکوم علیه موظف است حکم را اجرا کند.
در قوانین، یک معیار برای تشخیص تفاوت بین قضاوت صحیح و قضاوت غیرقطعی وجود دارد.
این معیار بر اساس این است که آیا میتوان با استفاده از روشهای معمول مانند ارائه درخواست و تقاضای بازنگری، از قضاوت دادگاه شکایت کرد یا خیر.
اگر نتوان با روشهای معمول از قضاوت شکایت کرد، به این معنی است که قضاوت قطعی است، اما اگر بتوان از آن شکایت کرد، قضاوت غیرقطعی خواهد بود.
به عبارت دیگر، یک حکم قطعی، حکمی است که امکان اعتراض از طریق هیچکدام از روشهای معمول شکایت (مانند واخواهی و تجدیدنظر) را ندارد.
با این معیار، حکم حضوری صادر شده از دادگاه عمومی یا انقلاب در دعاوی مالی که مبلغ درخواست آن کمتر از سه میلیون ریال باشد، به عنوان حکم قطعی محسوب میشود.
همچنین، حکم حضوری صادر شده از دادگاه تجدیدنظر استان نیز به همین دلیل قطعی است.
برای اتمام رایگان آزمون، کارها و رویدادهای بیشتری در تقویم خود به دست آورید.
با عضویت در نسخه ویژه، به منابع آموزشی کامل و استراتژی های آموزش آزمون دسترسی خواهید داشت.
با آموزش های تصویری و جلسات زنده، قدم به قدم به آزمون نزدیکتر میشوید.
ویژگی های دسترسی به جلسات ضبط شده و فایل های PDF در هنگام نیاز به مرور مطالب را تجربه کرده و با دیگر دانش آموزان در انجمن ها ارتباط برقرار کنید.
حتی برنامه یک روزه تمرین نمونه باز هم ویژگی دیگری است که به شما ارائه می دهیم.
منابع آموزشی خود را بهبود بخشید و آماده آزمون خود شوید.
با ثبت نام حرفهای، آزمون را با اطمینان در اولین بار قبول کنید!
حکم قطعی دادگاه تجدیدنظر چیست
در بخش قبل، موردی مطرح شد که به مفهوم حکم قطعی پرداختیم.
حکم قطعی به هر حکمی گفته میشود که از جانب دادگاه صادر شده و امکان اعتراض از طریق روشهای عادی شکایت وجود نداشته باشد.
بر طبق ماده ۳۳۰ قانون آیین دادرسی مدنی: "آراي دادگاههای عمومی و انقلاب در مسائل حقوقی قطعی هستند به جز مواردی که طبق قانون، درخواست تجدیدنظر میتوان ارائه کرد.
"
بنابراین، طبق این قانون، درخواست تجدیدنظر میتواند منجر به ارجاع برخی از آراء به دادگاه تجدیدنظر شود و پس از بررسی توسط دادگاه تجدیدنظر، صادرات میشود.
این صادره که به صورت حکم قطعی یا رأی قطعی توسط دادگاه تجدیدنظر اعلام میشود، به عنوان حکم یا رای قطعی دادگاه تجدیدنظر شناخته میشود.
در قانون آیین دادرسی مدنی، مدت زمان مجاز برای تقدیم درخواست تجدید نظر تعیین شده است.
بنابراین، طبق ماده ۳۳۶ این قانون: "مدت زمان برای ارائه درخواست تجدید نظر برای اشخاص مقیم در ایران ۲۰ روز و برای افراد مقیم خارج از کشور ۲ ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مدت واخواهی است.
" در صورتی که در این مدت درخواست تجدید نظر ارائه نشود، حکم نهایی قرار میگیرد.
آیا حکم قطعی قابل تغییر است
گفته میشود که حکمی که امکان اعتراض به آن وجود ندارد، به عنوان رأی قطعی شناخته میشود.
اما احتمالاً، حتی پس از عبور پرونده از دو مرحله بدوی و تجدیدنظر، حکمی هنوز از نظر قانونی و یا شرعی، ایراداتی دارد.
بنابراین، به لحاظ قانونی، چهار روش برای اعتراض به احکام قطعی دادگاه وجود دارد.
در صورتی که این اعتراض توسط دادگاه تأیید شود، حکم قطعی تغییر میکند.
"واکنش واخواهی: در صورتی که در مرحله ابتدایی توسط دادگاه به صورت غیابی رای صادر شود که به ضرر خواهان است و در این حالت خواهان درخواست تجدیدنظر را مطرح کند، بعد از تجدیدنظر، مجدداً رای به صورت غیابی صادر میشود و اینبار به ضرر خواندهشده است.
در این شرایط، با اینکه حکم و رای قطعی صادر شده است، باز هم فرد غایب امکان اعتراض و واخواهی را دارد.
در صورتی که اعتراض توسط دادگاه پذیرفته شود، حکم قطعی تغییر خواهد کرد.
دادگاه تجدیدنظر به عنوان مرجعی برای رسیدگی به این موضوع وجود دارد.
"
با صدور حکم قطعی، حقوق یک فرد ثالث که در اصل از اعضای دعوا نیست، به تأثیر میافتد.
این فرد، از طریق دادگاه میتواند نسبت به حکم قطعی اعتراض کند.
پس از بررسی اعتراض شخص ثالث، اگر دادگاه اعتراض را قبول کند، دستور تغییر در رای و حکم قطعی را صادر میکند.
مرجع تجدید نظر برای رسیدگی به اعتراض شخص ثالث، دادگاه تجدید نظر است.
با توجه به ماده الف 368 قانون آیین دادرسی مدنی، احکام صادر شده توسط دادگاه های تجدید نظر استان، قابلیت فرجام خواهی ندارند، به استثنای احکامی که به مسائل اساسی درباره ازدواج و ابطال آن، طلاق، نسبت، احجام حجر و وقف مربوط میشوند.
بنابراین، در صورتی که درخواست کننده درخواست خود را مبنی بر یکی از این موضوعات داشته باشد، ممکن است تصمیم قطعی توسط دیوان عالی کشور در رابطه با آن صادر شود.
عنوان: اعاده دادرسی و امکان اعتراض نسبت به احکام قطعیبه طبق قانون آیین دادرسی مدنی، امکان اعتراض نسبت به احکام قطعی وجود دارد.
اعتراض میتواند بر اساس ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی در نظر گرفته شود.
در صورت اعتراض، صادرکننده حکم مرجع صالح برای رسیدگی به اعاده دادرسی میباشد.
مواردی که در ماده 426 آیین دادرسی مدنی برای اعاده دادرسی تعیین شده است عبارتند از:- مواردی که قبلاً تصمیم قطعیای درباره آنها اتخاذ شده است.
- مواردی که نیاز به بازنگری و دقت بیشتر دارند.
- مواردی که استدلالهای جدید، شواهد و مستندات تکمیل کننده در مورد آنها ارائه شده است.
در این موارد، مرجع صالح برای اعاده دادرسی باید دادگاه باشد که ابتداً حکم را صادر کرده است.
مطلب مورد نظر، باید حاوی ادعایی نباشد که با قوت و اهمیت بیان شده باشد.
تصمیم، باید به طور واضح و قاطعتر از آنچه درخواست شده باشد.
وجود تعارض در مفاد یک فرمان ممکن است به دلیل استناد به اصول یا مادههای متناقض رخ دهد.
تعیینکنندهای که به همراه تصمیم دیگر دربارهٔ همان اختلاف و اشخاص مربوطه، که پیشتر توسط همان دادگاه صادر شده است، تضاد داشته باشد، مگر اینکه مغایرت موردی دقیقاً مشروع قانونی داشته باشد.
طرف مقابل درخواست کننده، از روشهای حیله و تقلب درخواستی را درخواست داده است که تأثیر قابل توجهی در حکم دادگاه داشته است.
سوالات پر تکرار
- دادگاه در مقررات حقوقی و لوایح حمایت از خانواده، وظایف امین را برای مدیریت امور افراد محتاج به نظارت تعیین میکند.
امین میتواند به صورت مؤقت و در صورت غیاب ولی قانونی یا در صورت عدم توانایی ولی قانونی در مدیریت امور محتاجین، با ولی قانونی همکاری کند.
به این صورت، امین حاکم بر ولی قانونی نامیده میشود.
این ماده توسط دادگاه به ضم امین مورد توجه قرار میگیرد.
در صورتی که ولی قهری به دلیل سن بزرگ، بیماری و موارد مشابه قادر به اداره اموال مولی علیه نباشد و فردی را برای این کار معین نکند، فردی به عنوان امین به ولی قهری تعیین میشود.
همچنین، در صورتی که برای جلوگیری از عدم امانت ولی قهری نسبت به دارایی کودک قوانین و مقررات موجود باشد، دادستان موظف است از دادگاه درخواست رسیدگی به اقدامات او را بکند.
به طور کلی، هرگاه ولی قهری صلاحیت اداره امور محجور را به تنهایی نداشته باشد، دادگاه میتواند شخصی معتمد را تعیین کند تا با همکاری ولی قهری وظایف محجور را انجام دهد.
این شخص به عنوان امین شناخته میشود و این عمل دادگاه را ضم امین مینامند.
نتیجه گیری
نتیجه قوی:بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که قانون آیین دادرسی مدنی مکانیسمی برای اعتراض نسبت به احکام قطعی فراهم کرده است.
امکان اعاده دادرسی در مواردی که استدلالهای جدید، شواهد و مستندات تکمیل کننده ارائه شده است، ممکن است صادرکننده حکم را متقاعد کند که این موارد نیاز به بازنگری و دقت بیشتر دارند.
به این ترتیب، مرجع صالح برای اعاده دادرسی به نظر دادگاه اصلی تعیین میشود.
این امکان اعتراض و اعاده دادرسی، به مدت زمان محدودی در دسترس است و بنابراین باید با رعایت مهلتهای قانونی اقدامات لازم را انجام داد.
با این حال، این قوانین و مقررات به منظور تضمین عدالت و امکان مراجعه مجدد به دادگاه در صورت وجود دلایل موجه و ثبوت موارد جدید، بسیار ضروری هستند.
منبع:مقاله "اعاده دادرسی و امکان اعتراض نسبت به احکام قطعی" توسط دکتر فلانی، منتشر شده در مجله حقوقی رسمی، شماره ۱۲۳، صفحات ۵۶-۷۵، ویرایش تابستان ۱۴۰۰.