واخواهی از دادنامه کیفری

سرویس های استعلامی

خلافی

خلاصه مقاله

واخواهی از دادنامه کیفری

در این مقاله ابتدا تعریف کاملی از مفهوم "واخواهی از دادنامه کیفری" ارائه می‌دهیم.
سپس به شرایط و مراحل انجام واخواهی از دادنامه کیفری و نحوه اعتراض به رای غیابی توجه خواهیم کرد.

در این راستا، از برچسب‌های قوی (strong) و تاکیدی (em) برای بیان اهمیت و وضوح مفاهیم استفاده خواهیم کرد.

الطبع، المحاكم الجنائية يمكن أن تصدر أحكام بالبراءة بغياب المتهمين في جرائم الحقوق الإلهية، ولكن لا يمكن صدور أحكام إدانة بالغياب في هذه الفئة من الجرائم.

وبناءً على ذلك، لأنه لن يتم صدور حكم بالغياب في أي وقت في هذه الجرائم، فإن مناقشة إمكانية الطعن في الحكم الصادر ستكون غير قابلة للتحقق.

با توجه به ماده ۴۰۶ قانون آئین دادرسی کیفری سال ۱۳۹۲: در همه جرائم، به جز جرائمی که تنها ارتباط با حق اللهی دارند، در صورتی که متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه یا دادسرا حاضر نشده و لایحه دفاعیه نیز ارسال نشده باشد، دادگاه پس از بررسی مورد، تصمیمی یا حکم غیابی صادر می‌کند.

در صورتی که دادگاه بر پایه محکومیت متهم رأی بدهد، می‌توان در ظرف بیست روز از تاریخ واقعی ابلاغ، در همان دادگاه واخواهی کرد.
برای اشخاصی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، مهلت واخواهی دو ماه است.

طبق تبصره ۲ ماده ۴۰۶ قانون آئین دادرسی کیفری، اگر حکمی از دادگاه به صورت غیابی صادر شود و در مهلت بیست روزه واخواهی نشود، پس از انقضای مهلت واخواهی و تجدید نظر یا فرجام به اجرا گذاشته می‌شود.

در نتیجه، باید تفاوت بین دادسرا و دادگاه را در نظر بگیریم.

بنابراین، اگر هنگام جلسات دادگاه حاضر شدند، اما در هیچ یک از جلسات دادگاه حضور نداشته باشند و وکیل نیز به دادگاه ارسال نشود و لایحه دفاعیه نیز ارسال نشود، حکمی که صادر می‌شود، حکم غیابی خواهد بود.
در جرایمی که می‌توان آن‌ها را گذشت، شروع رسیدگی قضایی به پرونده کیفری به وجود شاکی خصوصی مشروط است که شکایت خود را مطرح کند.

واخواهی در زبان فارسی به معنای اعتراض است.
در حقوق، به اعتراض درباره‌ی یک شکایتی که فردی دیگر از آن غایب است، یعنی شخصی که محکوم شده در دادگاه حضور ندارد، گفته می‌شود.

سپس فردی که حکم را صادر کرده است، در دادگاهی که حکم صادر شده، اعتراض را مطرح می‌کند.
بنابراین استفاده از این کلمه در مورد احکام حضوری، بی‌معنا خواهد بود.

در روشنگری با مورد مهمی دیگر در رابطه با روند رسیدگی به پرونده‌های کیفری باید حتماً آشنا شویم.
این مسئله این است که آیا حضور یا غیاب متهم یا وکیلش در مراحل پیشیتی و تحقیقات اولیه، تعیین‌کننده‌ی صدور حکم دادگاه است یا خیر؟ بهتر است بدانیم که معیار قطعی برای حضور یا غیاب متهم یا وکیلش در حکم دادگاه، دلیل حضور یا غیاب در دادگاه نیست.

در واقع، معیار صحیح برای حضور یا غیاب متهم یا وکیلش در دادگاه، شرکت یا عدم شرکت آنها در جلسات دادگاه است.

خلافی

واخواهی در زبان فارسی به معنای اعتراض است.
در حقوق، به اعتراض درباره‌ی یک شکایتی که فردی دیگر از آن غایب است، یعنی شخصی که محکوم شده در دادگاه حضور ندارد، گفته می‌شود.
سپس فردی که حکم را صادر کرده است، در دادگاهی که حکم صادر شده، اعتراض را مطرح می‌کند.
بنابراین استفاده از این کلمه در مورد احکام حضوری، بی‌معنا خواهد بود.

در توصیفی خلاقانه، دادنامه به معنی رأی کتبی قاضی درباره یک پرونده حقوقی یا کیفری است که رسیدگی به آن به پایان رسیده است.
به طور معمول، پس از انجام تمام بررسی‌های لازم درباره پرونده‌های قضایی، قاضی تصمیم خود را در یک رأی قضایی اعلام کرده و سپس دادنامه صادر می‌شود.

به طور عمومی، در مواقعی که فردی در یک پرونده کیفری به صورت غیابی محکوم شده و برای او دادنامه صادر شده است، ممکن است سوالی مطرح شود که آیا او امکان واخواهی از رای صادر شده را دارد یا خیر.

در این مقاله، ابتدا تعریف کاملی از مفهوم "واخواهی از دادنامه کیفری" ارائه می‌دهیم.
سپس به شرایط و مراحل انجام واخواهی از دادنامه کیفری و نحوه اعتراض به رای غیابی توجه خواهیم کرد.
در این راستا، از برچسب‌های قوی (strong) و تاکیدی (em) برای بیان اهمیت و وضوح مفاهیم استفاده خواهیم کرد.

واخواهی از دادنامه کیفری چیست

پس از برگزاری محاکمه، در صورتی که متهم در حضور محکمه حاضر نشود و محکوم شود، حق واخواهی برای محکوم علیه ایجاد می‌شود.
حق واخواهی به این معنا است که محکوم علیه غیابی حق دارد با رعایت ترتیبات و قوانین، اعتراض خود را نسبت به رأی غیابی ابراز کند و در نتیجه، دادگاه صادرکننده رأی غیابی نیز متعهد است تا موضوع را مجدداً بررسی کند.

باید به یاد داشت که دادگاهی که رأی غیابی صادر می‌کند، در رأی خود باید به واقعیت غیاب و حق واخواهی محکوم علیه اشاره کند.
اگر این اشاره را نکند، رأی به عنوان یک رأی غیابی تلقی نمی‌شود و معترض از حق واخواهی رای غیابی محروم نمی‌شود.
همچنین، اگر دادگاه به اشتباه راهنمایی کند که رأی غیابی حضوری یا بالعکس است، تأثیری در واقعیت امر نخواهد داشت.

در توصیف مفهوم "واخواهی کیفری" و یا "راه‌های اعتراض به رای غیابی" می‌توان گفت که مطابق با ماده ۲۱۷ قانون آیین دارسی کیفری، در تمامی جرایم مرتبط با حقوق انسانی و نظم عمومی که قابل گذشت نمی‌باشند، اگر شأن الهی را نداشته باشند، هرگاه متهم یا وکیل او در جلسه دادگاه حاضر نباشند و لایحه هم ارسال نشده باشد، دادگاه می‌تواند حکم غیابی صادر کند و پس از صدور رای در دادگاه کیفری، فرد محکوم نیز می‌تواند به این حکم غیابی اعتراض کند که این همان واخواهی کیفری خواهد بود.

در قضاوت‌ها مربوط به حقوق الهی، امکان صدور حکم غیابی وجود ندارد.
به عنوان مثال، در هیچ یک از جرایم حدی نمی‌توان رای غیابی صادر کرد.
همچنین، ۹ جرم حدّی در قوانین جزایی ما تعریف شده است که شامل زنا، لواط، تفخیذ، مساحقه، قوادی، قذف، شرب خمر، محاربه و افساد فی الأرض می‌باشد.
همچنین، سرقت نیز در این حدود مورد توجه قرار می‌گیرد و به آن سرقت حدی نیز گفته می‌شود.

الطبع، المحاكم الجنائية يمكن أن تصدر أحكام بالبراءة بغياب المتهمين في جرائم الحقوق الإلهية، ولكن لا يمكن صدور أحكام إدانة بالغياب في هذه الفئة من الجرائم.
وبناءً على ذلك، لأنه لن يتم صدور حكم بالغياب في أي وقت في هذه الجرائم، فإن مناقشة إمكانية الطعن في الحكم الصادر ستكون غير قابلة للتحقق.

در روشنگری با مورد مهمی دیگر در رابطه با روند رسیدگی به پرونده‌های کیفری باید حتماً آشنا شویم.
این مسئله این است که آیا حضور یا غیاب متهم یا وکیلش در مراحل پیشیتی و تحقیقات اولیه، تعیین‌کننده‌ی صدور حکم دادگاه است یا خیر؟ بهتر است بدانیم که معیار قطعی برای حضور یا غیاب متهم یا وکیلش در حکم دادگاه، دلیل حضور یا غیاب در دادگاه نیست.
در واقع، معیار صحیح برای حضور یا غیاب متهم یا وکیلش در دادگاه، شرکت یا عدم شرکت آنها در جلسات دادگاه است.

در نتیجه، باید تفاوت بین دادسرا و دادگاه را در نظر بگیریم.
بنابراین، اگر هنگام جلسات دادگاه حاضر شدند، اما در هیچ یک از جلسات دادگاه حضور نداشته باشند و وکیل نیز به دادگاه ارسال نشود و لایحه دفاعیه نیز ارسال نشود، حکمی که صادر می‌شود، حکم غیابی خواهد بود.
در جرایمی که می‌توان آن‌ها را گذشت، شروع رسیدگی قضایی به پرونده کیفری به وجود شاکی خصوصی مشروط است که شکایت خود را مطرح کند.

به یک روش دیگر، می‌توان با تنظیم یک شکوایه به دادگاه، درخواست خود را برای بررسی و رسیدگی به ادعای خود به آن‌ها اعلام کرد.
در صورتی که جرمی غیر قابل‌گذشت رخ داده باشد، آغاز و پایان فرآیند رسیدگی به موضوع متوقف نخواهد شد، مگر اینکه شاکی خصوصی یک شکایت مطرح کرده باشد و دادستان به عنوان مدعی‌العموم می‌تواند پرونده کیفری را آغاز کند و آن را برای انجام تحقیقات به جریان‌دهنده ارجاع دهد.

برای فردی که محکوم به رأی غیابی می‌شود، حق اعتراض وجود دارد تا به وسیله آن، مشکلات دادرسی غیابی را که ممکن است باعث ضایع شدن حقوق متهم شود، حل کند.
فرد محکوم به رأی غیابی می‌تواند از حق اعتراض صرف نظر کند، اما در این صورت اگر امکان تجدید نظر وجود داشته باشد، می‌تواند از این امکان استفاده کند.

در فرایند واخواهی، می‌توان به‌طورضمنی تغییراتی به رأی غایب اعمال کرد، اما تفسیر قانون به گونه‌ای که منجر به تشدید رأی غایب و به نفع متهم شود، در تناقض است.
در هنگام رسیدگی به واخواهی، اگر قاضی تصمیم بدهد، زمان جلسه دادرسی تعیین می‌شود و هر دو طرف را به جلسه دعوت می‌کند.
اگر احتیاجی به برگزاری جلسه وجود نداشته باشد، دیگر نیازی به آن نخواهد بود.

قاضی می‌تواند به طور فوق‌العاده و بدون حضور طرفین، درخواست واخواهی را بررسی کند و اقدام لازم را به عمل آورد.

شرایط و مراحل واخواهی از دادنامه کیفری

با توجه به ماده ۴۰۶ قانون آئین دادرسی کیفری سال ۱۳۹۲: در همه جرائم، به جز جرائمی که تنها ارتباط با حق اللهی دارند، در صورتی که متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه یا دادسرا حاضر نشده و لایحه دفاعیه نیز ارسال نشده باشد، دادگاه پس از بررسی مورد، تصمیمی یا حکم غیابی صادر می‌کند.

در صورتی که دادگاه بر پایه محکومیت متهم رأی بدهد، می‌توان در ظرف بیست روز از تاریخ واقعی ابلاغ، در همان دادگاه واخواهی کرد.
برای اشخاصی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، مهلت واخواهی دو ماه است.
طبق تبصره ۲ ماده ۴۰۶ قانون آئین دادرسی کیفری، اگر حکمی از دادگاه به صورت غیابی صادر شود و در مهلت بیست روزه واخواهی نشود، پس از انقضای مهلت واخواهی و تجدید نظر یا فرجام به اجرا گذاشته می‌شود.

دادگاه هیچگاه غیاب را در مورد شاکی، دادستان یا رییس حوزه قضایی و غیره در نظر نمی‌گیرد و تنها در مورد متهم پرونده است که تحت شرایط قانونی، با توجه به تمام اثبات‌ها و شواهد، مجرم را در نظر می‌گیرد و در صورت لزوم رای اخذ می‌کند.

در مواردی که یک فرد به طور غیابی محکوم شده و دادخواست و اخواهی می‌نماید، بایستی مهلت ارائه این دادخواست و اخواهی به همان دادگاهی که رأی غیابی را صادر کرده است، رعایت شود.
همچنین در این دادخواست و اخواهی، باید دلایل و مدارکی ارائه شود که نشان دهد درخواست و اخواهی یا اعتراض او در مهلت مقرر انجام نشده است.

یک سری شرایط وجود دارد که به علت حضور آنها، اگر فرد متهم در ایران حداکثر بیست روزه یا در صورت مقیم بودن در خارج از کشور حداکثر به مدت دو ماه، تقاضای واخواهی را نداشته باشد، او می تواند پس از انقضای این مهلت ها، درخواست واخواهی را پیشنهاد کند.

من این را می دانم که بیماری من باعث محدودیت در حرکت می شود.

دلخور شدن و جدایی از پدر و مادر یا همسر یا فرزندان، یکی از سخت‌ترین تجارب زندگی است.
نهایتاً باید سعی کنیم با قوت و استواری این سختی را پشت سر بگذاریم و به زندگی ادامه دهیم.

"حوادث فاجعه‌بار مانند سیل، زلزله و حریق اتفاق می‌افتند تا اندازه‌ای که در نتیجه آن، امکان تقدیم درخواست و اخواهی در مهلت مقرر وجود ندارد.
"

سوالات پر تکرار

  1. نتیجه‌گیری قوی:به طور خلاصه، باید توجه داشت که ثبت نام در سامانه سجام برای سهامداران عدالت بسیار ضروری است.
    این تأکید به دلیل مدیریت مستقیم سهام عدالت توسط خود سهامداران و عدم دخالت دولت است.
    با ثبت نام در این سامانه و دریافت کد بورسی، سهامداران عدالت می‌توانند معاملات خود را در بازار سرمایه انجام داده و سود حاصل از آن را مستقیماً دریافت کنند.
    همچنین، برای دریافت سود سهام عدالت به حساب آن‌ها، ضروری است که شماره شبای بانکی معتبر در سامانه سجام ثبت شده باشد.
    به همین دلیل، سهامداران عدالتی که اطلاعات بانکی خود را به صورت ناقص اعلام کرده‌اند، باید این اطلاعات را تا تاریخ مشخص شده کامل کنند.
    تأکید نشدن بر این موضوع ممکن است سبب بسته شدن یا وقفه در حساب‌های بانکی آنان شده و باعث عدم دریافت سود سهام عدالت شود.
    بنابراین، ثبت نام در سامانه سجام و اعلام شماره شبای بانکی معتبر، مسئله‌ای بسیار حیاتی برای سهامداران عدالت است.

نتیجه گیری

در این مقاله، به بررسی مفهوم "واخواهی از دادنامه کیفری" پرداختیم.
همچنین شرایط و مراحل انجام واخواهی از دادنامه کیفری و نحوه اعتراض به رای غیابی را مورد بررسی قرار دادیم.

واستفاده از برچسب‌های قوی (strong) و تاکیدی (em) جهت بیان اهمیت و وضوح مفاهیم استفاده شده است.

همانطور که بیان شد، حکم دادگاه هیچگاه غیاب را در مورد شاکی، دادستان یا رییس حوزه قضایی و غیره در نظر نمی‌گیرد.

بنابراین، متهم پرونده، تحت شرایط قانونی و با توجه به تمام اثبات‌ها و شواهد، تحت رای قانون مجرم را در نظر می‌گیرد و در صورت لزوم رای اخذ می‌کند.

در مواردی که یک فرد به طور غیابی محکوم شده و دادخواست و اخواهی می‌نماید، باید مهلت ارائه این دادخواست و اخواهی را به همان دادگاهی که رأی غیابی را صادر کرده است، رعایت کرد.

همچنین، باید دلایل و مدارکی ارائه شود که نشان دهد در خواست و اخواهی یا اعتراض فرد در مهلت مقرر انجام نشده است.

بنابراین، در نتیجه می‌توانیم نتیجه بگیریم که واخواهی از دادنامه کیفری در دادگاه در صورتی که به شرایط قانونی و مراحل مقرر توجه شود، امکان‌پذیر است.

استفاده از برچسب‌های قوی و تاکیدی، تأکید بر اهمیت و وضوح این مفاهیم را دارد.