نحوه اجرای احکام در دیوان عدالت اداری

سرویس های استعلامی

خلافی

خلاصه مقاله

نحوه اجرای احکام در دیوان عدالت اداری

دستور توقیف حساب بانکی شخص محکوم و برداشت مبلغ محکوم علیه از آن، در صورتی که حکم تا یک سال پس از ابلاغ اجرا نشود، به اجرا در می‌آید.
با توجه به متن فوق، آشکار است که متهم موظف است در زمان مقرر، در اقدام به اجرای حکم یا جلب رضایت طرف مقابل، اقدامات قانونی لازم را انجام دهد تا در مدت یک ماه از تاریخ اعلام حکم توسط دیوان عدالت اداری به انجام آن برسد.

اهمیت این موارد، علاوه بر صدور حکم توسط دیوان، اجرای احکام صادر شده را نیز می‌طلبد که به عنوان اجرای احکام دیوان عدالت اداری در قانون مورد پیش‌بینی قرار گرفته است.
این سوال که نحوه اجرای احکام در دیوان عدالت اداری چگونه است و مهلت اجرای حکم در دیوان عدالت اداری چقدر است، در ادامه مقاله بررسی خواهد شد.

طبق ماده 107 قانون دیوان عدالت اداری، همه افراد و مراجع طرف شکایت در دیوان عدالت اداری موظفند آراء دیوان را پس از ابلاغ، فوراً اجرا کنند.
اما در ماده 12 قانون دیوان عدالت اداری، یک واحد تحت عنوان "واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری" برای اجرای احکام صادره از دیوان عدالت اداری تعبیه شده است که بر اساس قانون، وظایف خود را انجام می‌دهد.

باید توجه کنیم که وظیفه اجرای حکم‌های دیوان عدالت اداری تحت نظر رئیس دیوان یا یکی از معاونان او قرار دارد.
شعب دیوان عدالت اداری که حکم صادر کرده اند، نسخه‌ای از رای قطعی به همراه پرونده را به واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری ارسال می‌کنند.

در این صورت، متهم مکلف است ظرف مهلت یک ماه به اجرای کامل حکم دیوان بپردازد و یا رضایت متهم یا شاکی را جلب نماید و در نهایت، نتیجه را به واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری گزارش کند.
در آییننامه دیوان عدالت اداری، موارد زیر برای اجرای حکم‌های دیوان تعیین شده‌اند.

این موارد، به عنوان ضمانت عدم اجرای مفاد حکم دیوان در نظر گرفته می‌شوند.
مراحل اجرای حکم به چند مرحله زیر تقسیم می‌شود:1.

مبادرت به اجرای حکم: دادرس، از طریق روش‌های مناسب، اقدام به اجرای حکم می‌کند.
2.

مانع از اجرا: در صورت وجود هر گونه مانعی که باعث عدم امکان اجرای حکم شود، دادرس می‌تواند اقدامات لازم را انجام دهد تا مانع برطرف شود و حکم قابل اجرا شود.
3.

استدعا و گواهی: در صورت نیاز، دادرس می‌تواند با درخواست طرفین و دریافت گواهی‌های لازم، اجرای حکم را تسریع کند.
4.

بخشودگی: در صورتی که طرفین به توافق برسند و تقاضای بخشودگی از اجرای حکم دیوان داشته باشند، دادرس می‌تواند طبق قوانین مربوطه تصمیم‌گیری کند.
5.

افزایش تعهدات مالی: در صورتی که طرف شاکی بتواند مالیات کارمزد یا هر گونه خسارت دیگری را اثبات کند، دادرس می‌تواند تعهدات مالی طرف مقابل را افزایش دهد.
6.

اصلاح احکام: در صورت اشکال در اجرای حکم یا نیاز به تکمیل وضعیت، دادرس می‌تواند، درخواست طرفین را پیگیری کند و اصلاحات لازم را انجام دهد.
7.

پیش‌فرض خاموش: در صورت عدم اجرای حکم یا تاخیر در اجرا، دادرس می‌تواند با استناد به این پیش‌فرض، اقدام به اجرای حکم را تسهیل کند.

خلافی

دیوان عدالت اداری در جایگاه بالاترین دادگاه برای حل و فصل دعاوی اداری تشکیل شده است.
این دادگاه مسئولیت بررسی اعتراضات و شکایات اشخاص حقیقی و حقوقی در مورد تصمیمات و اقدامات دستگاه های دولتی را بر عهده دارد و تصمیمات غیرقانونی را نیز لغو می‌کند.
همچنین، دیوان عدالت اداری صلاحیت رسیدگی به دعاوی استخدامی را دارا بوده و به طور قاعده‌مند نظرات مراجع شبه قضایی را کنترل می‌کند.

اهمیت این موارد، علاوه بر صدور حکم توسط دیوان، اجرای احکام صادر شده را نیز می‌طلبد که به عنوان اجرای احکام دیوان عدالت اداری در قانون مورد پیش‌بینی قرار گرفته است.
این سوال که نحوه اجرای احکام در دیوان عدالت اداری چگونه است و مهلت اجرای حکم در دیوان عدالت اداری چقدر است، در ادامه مقاله بررسی خواهد شد.

به سؤال مطرح شده پاسخ داده می‌شود.
ابتدا با تحلیل صلاحیت واحد اجرای احکام براساس قانون، به بررسی روش اجرای احکام دیوان عدالت اداری در این واحد می‌پردازیم.
سپس روند اجرای آراء دیوان عدالت اداری و مراحل اجرای احکام در دیوان عدالت اداری را بحث و بررسی خواهیم نمود.

نحوه اجرای احکام دیوان عدالت اداری

طبق ماده 107 قانون دیوان عدالت اداری، همه افراد و مراجع طرف شکایت در دیوان عدالت اداری موظفند آراء دیوان را پس از ابلاغ، فوراً اجرا کنند.
اما در ماده 12 قانون دیوان عدالت اداری، یک واحد تحت عنوان "واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری" برای اجرای احکام صادره از دیوان عدالت اداری تعبیه شده است که بر اساس قانون، وظایف خود را انجام می‌دهد.

باید توجه کنیم که وظیفه اجرای حکم‌های دیوان عدالت اداری تحت نظر رئیس دیوان یا یکی از معاونان او قرار دارد.
شعب دیوان عدالت اداری که حکم صادر کرده اند، نسخه‌ای از رای قطعی به همراه پرونده را به واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری ارسال می‌کنند.
در این صورت، متهم مکلف است ظرف مهلت یک ماه به اجرای کامل حکم دیوان بپردازد و یا رضایت متهم یا شاکی را جلب نماید و در نهایت، نتیجه را به واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری گزارش کند.

با توجه به متن فوق، آشکار است که متهم موظف است در زمان مقرر، در اقدام به اجرای حکم یا جلب رضایت طرف مقابل، اقدامات قانونی لازم را انجام دهد تا در مدت یک ماه از تاریخ اعلام حکم توسط دیوان عدالت اداری به انجام آن برسد.

خودداری از اجرای آراء دیوان عدالت اداری

به عنوان آنچه که توضیح داده شده است، متعهدانه باید محکوم علیه اقدامات لازم را برای اجرای حکم دیوان به عمل آورده و سپس نتیجه را به واحد اجرای احکام دیوان گزارش دهد تا اجرای حکم در دیوان عدالت اداری به خوبی تأمین شود.
با این حال، در بعضی موارد، شخص متهم می‌تواند از اجرای حکم دیوان عدالت اداری انصراف یا خودداری کند، که این مسئله در قانون دیوان عدالت اداری پیش بینی شده و برای آن تدابیری اتخاذ شده است.

اگر فردی یا موسسه‌ای که در دیوان عدالت اداری محکوم می‌شود، از اجرای حکم دیوان انصراف دهد، واحد اجرای احکام دیوان به رئیس گزارش می‌دهد.
رئیس دیوان نیز پرونده را به شعبه‌ای که رای قطعی را صادر کرده است، ارسال می‌کند و این شعبه موظف است به موضوع استنکاف از اجرای احکام دیوان عدالت اداری خارج از نوبت پیگیری کند و رای مناسب را اعلام کند.

مراحل اجرای احکام در دیوان عدالت اداری

در آییننامه دیوان عدالت اداری، موارد زیر برای اجرای حکم‌های دیوان تعیین شده‌اند.
این موارد، به عنوان ضمانت عدم اجرای مفاد حکم دیوان در نظر گرفته می‌شوند.
مراحل اجرای حکم به چند مرحله زیر تقسیم می‌شود:

  1. مبادرت به اجرای حکم: دادرس، از طریق روش‌های مناسب، اقدام به اجرای حکم می‌کند.
  2. مانع از اجرا: در صورت وجود هر گونه مانعی که باعث عدم امکان اجرای حکم شود، دادرس می‌تواند اقدامات لازم را انجام دهد تا مانع برطرف شود و حکم قابل اجرا شود.
  3. استدعا و گواهی: در صورت نیاز، دادرس می‌تواند با درخواست طرفین و دریافت گواهی‌های لازم، اجرای حکم را تسریع کند.
  4. بخشودگی: در صورتی که طرفین به توافق برسند و تقاضای بخشودگی از اجرای حکم دیوان داشته باشند، دادرس می‌تواند طبق قوانین مربوطه تصمیم‌گیری کند.
  5. افزایش تعهدات مالی: در صورتی که طرف شاکی بتواند مالیات کارمزد یا هر گونه خسارت دیگری را اثبات کند، دادرس می‌تواند تعهدات مالی طرف مقابل را افزایش دهد.
  6. اصلاح احکام: در صورت اشکال در اجرای حکم یا نیاز به تکمیل وضعیت، دادرس می‌تواند، درخواست طرفین را پیگیری کند و اصلاحات لازم را انجام دهد.
  7. پیش‌فرض خاموش: در صورت عدم اجرای حکم یا تاخیر در اجرا، دادرس می‌تواند با استناد به این پیش‌فرض، اقدام به اجرای حکم را تسهیل کند.

۱) لازم است مسئول مربوطه را به همراه آورده و تعهدی را دریافت نماید که حکم را یا رضایت محکوم له را در یک دوره مشخص اجرا خواهد کرد.
(از تگ strong برای برجسته کردن عبارت "اجرای حکم" استفاده شده است.
)

دستور توقیف حساب بانکی شخص محکوم و برداشت مبلغ محکوم علیه از آن، در صورتی که حکم تا یک سال پس از ابلاغ اجرا نشود، به اجرا در می‌آید.

سوالات پر تکرار

  1. ۵
  2. تصویب اتحاد با کانون یا پایان دادن به همکاری با کانون و یا انجمن‌های دیگر؛تغییر و تصویب میزان ورودیه و حق عضویت ماهانه اعضا برای مجمع عمومی؛علاوه بر مجامع عمومی روزمره و فوق‌العاده، شورای اداری و بازرسان نیز می‌توانند در شرایط ضروری، مجمع عمومی روزمره را دعوت کنند که صلاحیت آن مشابه مجمع عمومی روزمره است.
    تاکید می‌شود که تصمیمات مجمع عمومی انجمن‌های صنفی با آراء حداقل نصف عضوان حاضر معتبر است.
    وظایف مجمع عمومی شامل تصویب اساسنامه، بررسی گزارش هیأت مدیره و بازرسان، تصویب تراز مالی انجمن، انتخاب اعضای هیأت مدیره و بازرسان، تعیین خط مشی انجمن، تصمیم‌گیری در مورد همکاری و ائتلاف با سایر تشکل‌ها و به طور کلی تدوین و اخذ تصمیمات بر اساس دستور جلسات است.
    تشکیلات عالی بالاترین سطح سازمانی در انجمن صنفی کارگری و کارفرمایی است.
    این تشکیلات توسط اعضای واقعی انجمن تشکیل می‌شود و دارای دو نوع جلسه عادی و فوق‌العاده است.
    جلسات عادی تشکیل می‌شود با دعوت هیأت مدیره یا بازرسان و در صورت عدم حضور آن‌ها، تشکیل می‌شود به پیشنهاد یک سوم اعضا و به شرط حضور نصف بعلاوه یک نفر.
    اگر حداقل تعداد اعضا برای تشکیل جلسه حاضر نشود، در مرحله دوم، تشکیل جلسه را باید تا ۱۵ روز دیگر با حداقل یک سوم اعضا تکرار کرد.
    با این وجود، ماده 8 آیین‌نامه جمعیت‌های حرفه‌ای، با اشاره به اجزای مطرح شده برای انجمن‌های حرفه‌ای، در تبصره خود راجع به شکل‌گیری مجمع عمومی و حدود وظایف و اختیارات هیئت‌ مدیره و بازرسان را به اساس‌نامه انجمن منتقل می‌کند.
    همینطور در ادامه این مقاله قصد داریم به بررسی اجزای مهم جمعیت‌های حرفه‌ای کارگری و کارفرمایی بپردازیم و این اجزا را مطابق با اساس‌نامه نمونه تدوین شده توسط وزارت کار و امور اجتماعی بررسی نماییم.
    تعیین‌کردن عزل افراد مستقل و اجتماعی در هیئت مدیره و بازرسان بخصوصیت بسیار حائز اهمیت است.
    این اقدام سبب می‌شود که هر عضو به عنوان یک فرد منفرد در دستگاه تصمیم‌گیری و وظایفش اثرگذار باشد و در ضمن، تعاملات اجتماعی و همکاری با دیگر اعضا متقاضی سازمان را تقویت کند.
    تفاوت دیدگاه‌ها و دانش‌های مختلف در هیأت مدیره و بازرسان در نتیجهٔ تبادل نظرهای سازنده بین اعضا، بهبودی روزافزون در روند تصمیم‌گیری‌ها و بهره‌وری سازمان را به همراه خواهد داشت.
    در واقع، عزل انفرادی و اجتماعی تضمین‌کنندهٔ کارآیی و عملکرد بهتر هیأت مدیره و بازرسان است.
    تشکیل مجمع عمومی فوق العاده انجمن صنفی، به دعوت هیأت مدیره یا بازرسان و با تقاضای کتبی حداقل یک سوم از اعضا صورت می‌گیرد.
    حداقل دو سوم اعضاء برای حضور در جلسات این مجمع لازم است.
    در صورتی که در بار اول حد نصاب به دست نیاید، بار دوم با آراء حداقل نصف بعلاوه یک اعضا رسمیت می‌یابد و بین دو جلسه یک فاصله 15 روزی قرار می‌گیرد.
    تصمیمات این مجمع با حضور حداقل سه چهارم از آراء حاضرین معتبر است.
    این مجمع اختیارات زیر را دارا است:1.
    تصویب تغییرات قانونی: مجمع عمومی فوق العاده برای تصویب تغییرات و بهبود قوانین و مقررات انجمن صنفی صلاحیت دارد.
    2.
    تعیین سیاست‌ها و برنامه‌ها: مجمع عمومی فوق العاده می‌تواند سیاست‌ها و برنامه‌های عمومی انجمن صنفی را تعیین نماید.
    3.
    انتخاب هیأت مدیره: مجمع عمومی فوق العاده صلاحیت انتخاب هیأت مدیره را دارد و می‌تواند اعضای جدید را برای انجام وظایف مدیریتی انتخاب کند.
    4.
    تصویب بودجه: مجمع عمومی فوق العاده مسئول تصویب بودجه سالیانه انجمن صنفی است و می‌تواند برنامه‌ها و پروژه‌های مالی مرتبط را تایید کند.
    5.
    تعیین حقوق و مزایا: مجمع عمومی فوق العاده صلاحیت تعیین حقوق و مزایای اعضای انجمن صنفی را دارد.
    6.
    تصمیم‌گیری در مورد رفع عضویت: مجمع عمومی فوق العاده می‌تواند تصمیم‌گیری در مورد رفع عضویت از انجمن صنفی را صورت دهد.
    7.
    موارد دیگر: مجمع عمومی فوق العاده می‌تواند در موارد دیگر و بر اساس مصلحت عمومی تصمیم بگیرد.

نتیجه گیری

نتیجه نهایی مقاله مبنی بر دستور توقیف حساب بانکی شخص محکوم و برداشت مبلغ محکوم علیه از آن، در صورتی که حکم تا یک سال پس از ابلاغ اجرا نشود، به اجرا در می‌آید، این است که طبق قوانین مربوطه، متهم مکلف است در زمان مقرر، در اقدام به اجرای حکم یا جلب رضایت طرف مقابل، اقدامات قانونی لازم را انجام دهد تا در مدت یک ماه از تاریخ اعلام حکم توسط دیوان عدالت اداری به انجام آن برسد.
اهمیت این موارد، علاوه بر صدور حکم توسط دیوان، اجرای احکام صادر شده را نیز می‌طلبد که به عنوان اجرای احکام دیوان عدالت اداری در قانون مورد پیش‌بینی قرار گرفته است.

در آیینه دیوان عدالت اداری، مواردی برای اجرای حکم‌های دیوان تعیین شده‌اند که به عنوان ضمانت عدم اجرای مفاد حکم دیوان در نظر گرفته می‌شوند.
این موارد شامل مبادرت به اجرای حکم، مانع از اجرا، استدعا و گواهی، بخشودگی، افزایش تعهدات مالی، اصلاح احکام و پیش‌فرض خاموش است.

بنابراین، همه افراد و مراجع طرف شکایت موظفند آراء دیوان عدالت اداری را پس از ابلاغ فوراً اجرا کنند.
این حق و تعهد پیگیری اجرای حکم دیوان عدالت اداری توسط واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری انجام می‌شود.