خلاصه مقاله
در این مقاله، به بررسی تردیدها و ابهامات مربوط به معامله میپردازیم.
تعریف "مورد معامله" و اهمیت معلوم و معین بودن آن برای صحت معامله به تفصیل بیان میشود.
همچنین، به بحث درباره تعیین وضعیت معامله و اثرات عدم تعیین مورد معامله بر معامله اشاره میشود.
در ادامه، به توضیح معامله مجهول و مجهول بودن قیمت در معامله، و همچنین شناخت مورد معامله و تمایز آن با ارتباط معامله، پرداخته میشود.
در نهایت، شرایط اساسی برای صحت معامله از جمله مشخص بودن مقدار، نوع و توصیف مورد معامله بیان میشود.
هر تعامل حقوقی برای اعتبار داشتن و اثر قانونی دارد، بایستی شرایط خاصی را داشته باشد.
در ماده ۱۹۰ قانون مدنی، شرایطی آمده است که تنها در صورت وجود آنها، میتوان یک عقد، قرارداد یا تعامل را با صحت در نظر گرفت که به عنوان شرایط اصلی اعتبار قراردادها شناخته میشوند.
یکی از شرایط ضروری برای صحت معاملات، این است که مورد معامله باید به طور واضح و مشخص باشد.
در غیر این صورت، معامله معتبر نبوده و به تبع آن، تأثیر حقوقی خاصی نخواهد داشت.
به دلیل اهمیت داشتن وضوح و مشخصیت مورد معامله، در تنظیم قراردادها، طرفین باید با آگاهی از این موضوع، به انعقاد معامله بپردازند؛ در غیر این صورت، ممکن است به دلیل بطلان قرارداد، تحت تأثیر ضرر قرار گیرند.
در این مقاله قصد داریم درباره مفاهیم معلوم و معین بودن مورد معامله و نحوه تأثیر آن بررسی کنیم.
همچنین، به موضوع مجهول بودن مورد معامله نیز پرداخته خواهد شد.
در ادامه، توضیح میدهیم که در صورتی که مبیع مورد معامله معلوم و معین باشد و ثمن معامله مجهول باشد، چگونه عمل خواهد شد.
منظور از معلوم و معین بودن مورد معامله چیست
قوانین و مقررات مربوط به سازماندهی قراردادها و تعهدات، بر اساس دهکده حقوق علم معاملات، تاکید میکند که در ابتدا، دو طرف متعاقباً باید به شرایط اساسی برای صحت معامله توجه کنند.
بنا به مواد قانون مدنی، برای اعتبار معامله، چهار شرط باید رعایت شود: قصد و رضایت طرفین، صلاحیت آنها، موضوع مشخص و معینی که مورد معامله قرار میگیرد، و شرعی بودن آن برای انجام معامله.
در صورت عدم رعایت این شرایط، قرارداد ممکن است باطل یا بیاثر باشد.
در حقیقت، رعایت این شرایط بسیار حیاتی بوده و هرگونه نقض آنها میتواند منجر به ابطال قرارداد یا از بین بردن تاثیرات آن شود.
بنابراین، بسیار مهم است که طرفین در هنگام انعقاد قرارداد، این موارد را به دقت مد نظر قرار دهند.
موضوعی که مورد بحث قرار میگیرد این است که هنگام استفاده از عبارت "معلوم و معین بودن مورد معامله" در بند 3 ماده 190 قانون مدنی، منظور چیست؟ در پاسخ به این سؤال، ابتدا باید توضیح دهیم که تحت عنوان "مورد معامله" به چه معنی است.
به طور کلی، "مورد معامله" به هر آنچه در یک توافق دوجانبه به فروش یا خرید مطرح شده و به ازای آن پرداخت انجام میشود اطلاق میشود.
به همین دلیل، "مورد معامله" شامل "مبیع" و "ثمن معامله" میشود.
برای مثال در قرارداد فروش، تحت عنوان "مبیع" ملک فروخته شده و تحت عنوان "ثمن" نیز مبلغ پرداختی باید به صورت "معلوم و معین" باشد.
"علاوه بر این، لازم است توجه کنیم که طرفین معامله را متمایز از شناختن دقیق مورد معامله تلقی کنیم.
شناخت مورد معامله، به معنای داشتن اطلاعات درباره قیمت یا هزینه است.
اگر طرفین قرارداد، اطلاعات کامل در مورد مبلغ و هزینه مربوط به معامله را داشته باشند، میتوان از شناخت مورد معامله صحبت کرد.
به عنوان مثال، اینکه طرفین بدانند یک خانه مسکونی با ویژگیهای خاصی را خرید و فروش میکنند و اطلاعات دقیقی از آن دارند، میتواند به عنوان شناخت مورد معامله محسوب شود.
""همچنین، نکتهای باید به یاد داشته باشیم که تفاوتی بین شناخت مورد معامله و أرتباط آن با معامله وجود دارد.
بیان معروض سازی مخالفتپذیر یا تعریف قطعیٰ معامله (strong) که به علم قاعدهمند مبیع یا ثمن ارتباط دارد، شامل شناخت مورد معامله است.
در صورتی که طرفین توافق و تفاهم نسبت به جزئیات معامله و همچنین هزینهها و قیمتهای آن داشته باشند، میتوان از شناخت مورد معامله صحبت کرد.
به نمونهای مانند آن که طرفین بدانند یک خانه با خصوصیات خاص خریداری و فروش داده میشود و با اطلاعات کامل در این خصوص آگاه باشند.
"
"اما همانطور که در دیدگاه مورد معامله آمده است، یافتن این دیدگاه چیزی بیش از اطلاعات و ویژگیهای مورد معامله است.
زمانی میتوانیم بگوییم که دیدگاه مورد معامله معین است که به ازای اطلاعات بیرونی، در جهان واقعی، قابل تشخیص باشد و طرفین دقیقاً بدانند کدام ملک در نظر دیدگاه مورد معامله قرار گیرد؛ به عنوان مثال، یک ملک با آدرس و شماره پلاک خاص در خیابان مشخص در شهری خاص.
"
نحوه معلوم و معین کردن مورد معامله
در بخش قبل، توضیح داده شد که معنی "معلوم و معین بودن مورد معامله" چیست و بیان شد که اگرچه این اصطلاح ممکن است عرفاً متفاوت به نظر برسد، اما این دو مفهوم از هم تفاوت دارند.
حال در این قسمت، میخواهیم نحوه مشخص و قطع کردن مورد معامله را بررسی کنیم.
برای پاسخ به این پرسش، لازم است به قوانین اشاره کنیم که بر اساس آن، مورد معامله یا به عبارتی مال میتواند به سه صورت مختلف تعریف شود.
به طور مثال، میتواند به صورت معینی باشد مانند "این کیسه برنج"، کلی با قرار دادن مبلغ در اختیار فروشنده مانند "صد کیلو برنج طارم" یا کلی در قرارداد مشخص شده مانند "صد کیلو برنج از این یکصد تن برنج طارم".
براساس قوانین حقوق مدنی، در یک معامله، برای تشخیص صحت آن، باید سه شرط اساسی وجود داشته باشد.
باید مقدار، نوع و توصیف کالا یا مورد معامله به طور واضح مشخص شده باشد.
البته، در طول انعقاد قرارداد، طرفین میتوانند با نشان دادن کالا یا مورد معامله، جزئیات آن را نیز شناسایی کنند.
به عنوان مثال، در یک معامله برای فروش برنج به عنوان یک کالای مثلی، فروشنده میتواند یک دست برنج را به خریدار نشان دهد.
درباره "معین بودن مورد معامله" باید بگوییم که رفع ابهام و مشخص کردن دقیق مورد معامله، به داراییهای مشخص اختصاص دارد.
اما برای داراییهایی که بهطور کلی مشخص هستند و در اختیار نفر مقابل قرار گرفتهاند، میزان تردید بیشتری وجود دارد.
بنابراین، تعیین نوع، توصیف و مقدار آنها کافی است.
اما برای داراییهایی که بهصورت دقیق مشخص هستند، باید بهطور لازم آنها را معین کرد، بهطوریکه علاوه بر جنس، توصیف و مقدار، مصداق آن نیز واضح باشد.
آثار معلوم و معین نبودن بودن مورد معامله
در این رابطه ممکن است سؤالی مطرح شود که درباره اهمیت داشتن آثار معلوم و معین برای معامله است.
به این سؤال پاسخ میدهیم که طبق ماده 190 قانون مدنی، معلوم و معین بودن مورد معامله یکی از شرایط اساسی صحت معامله محسوب میشود.
همچنین، عدم معلوم و معین بودن مورد معامله (بودنش ناشناخته و مشکوک)، در فقه، باعث پدید آمدن معامله غرری میشود که یکی از عوامل ناسالم معامله تلقی میشود.
با توجه به همین دلیل، اثر اصلی و حائز اهمیت عدم تعیین وضعیت معامله، نامعتبر بودن آن است.
در این صورت، به این معناست که از ابتدا هیچ قرارداد یا توافقی بین طرفین انجام نشده است و از اینرو، هیچ قراردادی که بتوان به آن استناد کرد، وجود ندارد.
عدم اعتبار معامله در این حالت، با عدم رسیدگی به معامله متفاوت است و طرفین نمیتوانند با اراده بعدی خود، آن را اجرا کنند و به آن اعتبار ببخشند؛ زیرا در اصل چیزی تشکیل نشده است.
مجهول بودن مورد معامله
در قسمت های قبل به بررسی مفهوم "معلوم و معین بودن مورد معامله" پرداخته و تأثیراتی که در صورت عدم معلوم و معین بودن یک معامله ایجاد می شود، را بررسی کردیم.
اما یکی از مسایل دیگری که برای معاملاتی مثل بیع مطرح می شود، این است که معامله ای که مورد آن ناشناخته است به چه معنا است و چه تأثیری در معامله دارد؟
در پاسخ به این سؤال، باید بگوییم که معمولاً وقتی مشخصات یک معامله به لحاظ جنس، وصف و مقدار کاملاً تعیین نشده باشد، از شرایط نامعلوم میتوان صحبت کرد.
در این حالت، طرفین قادر نیستند از قبل اطلاعات مورد نیاز برای معلوم کردن تمامی جزئیات این معامله را داشته باشند.
این نقطه میتواند مقابل شرایطی باشد که مشخصات کامل یک معامله به صورت دقیقی تعریف شده باشد.
در کنار ابهام نسبت به توافقی که در حال بررسی است، می توانیم درباره تردیدهای مربوط به آن صحبت کنیم.
تردید با در نظر گرفتن یک یا چند امر، به این معناست که مورد معامله احتمالی است و به طور دقیق طرفین تعیین نکرده اند که آن کدام است.
به عنوان مثال، فروشنده میتواند بگوید که یکی از چند باغش را به تو فروختهام.
مجهول بودن ثمن معامله
با توجه به آنچه اشاره شد، وجود "مورد معامله مجهول" به معنای عدم تعیین کالا، توصیف و مقدار مورد معامله است.
مورد معامله مجهول میتواند به دو شکل وجود داشته باشد؛ مجهول بودن قیمت و مجهول بودن فروش در هر معاملهیی.
حالا در این بخش، قصد داریم به بررسی مجهول بودن قیمت معامله بپردازیم.
باید مقدمهای راجع به مفهوم "ثمن معامله" بدهیم.
در واقع، ثمن معامله به جایگزینی است که در قراردادهای مبادله مورد استفاده قرار میگیرد.
زمانی که یک مال به فرد دیگری منتقل میشود و به عنوان مقابل آن یک مبلغ پرداخت میشود، این مقابل را میتوان به عنوان ثمن معامله دانست.
البته، ثمن معامله همیشه به صورت پول نقد نیست؛ بلکه میتواند به صورت معیّن دیگری نیز باشد.
به عنوان مثال، ممکن است یک خانه را در مقابل یک قطعه زمین تبادل کنید.
در همه این شرایط، قیمت معامله باید به صورت مشخص و معین باشد.
به این معنا که اگر قیمت معامله یک مقدار مشخص و قطعی، کلی به عهده فروشنده یا کلی به عهده خریدار باشد، جنس، ویژگی و مقدار آن باید به صورت دقیق مشخص شود.
اگر قیمت به صورت معین است، علاوه بر این، باید خود معین نیز مشخص باشد، به این معنا که در میان چندین حالت تردید نکند.
بر اساس تنظیمات قانونی و برحسب قانون مدنی، بیع یک نوع قرارداد است که با انتقال عین مالی به مقابل یک مبلغ معلوم، مالکیت بر اموال به فرد دیگری منتقل میشود.
در واقع، بیع یک نوع عقد تملیکی است که به طرفین امکان میدهد اموال را معامله کنند.
یکی از شرایط مهم برای صحت انعقاد بیع، تعیین وضعیت و مبلغ معلوم و مشخص است.
پس سؤال این است که مبلغ معلوم یعنی چه؟
قبل از هرچیز، لازم است بیان کنیم که برای توضیح مفهوم "مبیع"، نیاز به تعریفی واضح است.
در کل، هر آنچه در جریان یک قرارداد خرید و فروش، به کسی واگذار میشود، به عنوان "مبیع" شناخته میشود و مقابل آن بهای تعیین شده در معامله قرار میگیرد.
مفهوم "مبیع" میتواند به چندین صورت مشخص شود، مانند مبیع به شکل عینی، کلی و یا کلی به شکل عینی.
در هر صورت، در تمامی موارد، باید مبیع همانند قیمت، به صورت "مشخص و قطعی" باشد.
سوالات پر تکرار
- از آنجا که تردید درباره توافقی که در حال بررسی است وجود دارد، میتوانیم نتیجه بگیریم که معلوم و معین بودن مورد معامله بسیار حائز اهمیت است.
هر چند که تفاوتی در تفسیر عمومی این مفهوم وجود دارد، اما این دو مفهوم از هم متمایز هستند.
برای رفع ابهام و صحت معامله، ضروری است که مورد معامله به صورت واضح و قطعی مشخص شود.
اگر مورد معامله به شکل کلی مشخص باشد، تردید کمتری وجود دارد.
اما اگر به صورت دقیق مشخص و تعیین شده باشد، مورد معامله در واقع معین است.
عدم تعیین وضعیت مورد معامله باعث عدم اعتبار آن میشود و در واقع هیچ قرارداد یا توافقی بین طرفین وجود ندارد.
عدم تعیین مورد معامله باعث عدم صحت و اعتبار معامله میشود و معامله نامعتبر است.
همینطور، مورد معامله مجهول به معنای عدم تعیین کالا، توصیف و مقدار مورد معامله است.
هرچند لازم است برای توضیح مفهوم "مبیع" تعریف واضحی ارائه شود، اما باید تأکید شود که برای تعیین صحت معامله باید مقدار، نوع و توصیف کالا یا مورد معامله به طور دقیق مشخص شده باشد.
همچنین، سؤالی مطرح میشود که آثار معلوم و معین برای معامله چه تأثیری دارد.
در واقع، معلوم و معین بودن مورد معامله یکی از شرایط اساسی صحت معامله است و عدم معلوم و معین بودن مورد معامله باعث معامله غرری میشود که از ناکارآمدی معامله تلقی میشود.
در کل، شناخت مورد معامله و روابط آن با معامله ضروری است و به عنوان شرط اساسی صحت معامله در نظر گرفته میشود.
در نهایت، واضح است که برای اثبات صحت و اعتبار معامله، لازم است مورد معامله به صورت دقیق و قطعی مشخص شود و اطلاعات کامل و دقیقی درباره قیمت و هزینه مربوطه در اختیار طرفین قرار گیرد.
تعیین وضعیت مورد معامله از مهمترین عناصر برای راهاندازی و اجرای صحیح یک معامله است.
نتیجه گیری
از آنجا که تردید درباره توافقی که در حال بررسی است وجود دارد، میتوانیم نتیجه بگیریم که معلوم و معین بودن مورد معامله بسیار حائز اهمیت است.
هر چند که تفاوتی در تفسیر عمومی این مفهوم وجود دارد، اما این دو مفهوم از هم متمایز هستند.
برای رفع ابهام و صحت معامله، ضروری است که مورد معامله به صورت واضح و قطعی مشخص شود.
اگر مورد معامله به شکل کلی مشخص باشد، تردید کمتری وجود دارد.
اما اگر به صورت دقیق مشخص و تعیین شده باشد، مورد معامله در واقع معین است.
عدم تعیین وضعیت مورد معامله باعث عدم اعتبار آن میشود و در واقع هیچ قرارداد یا توافقی بین طرفین وجود ندارد.
عدم تعیین مورد معامله باعث عدم صحت و اعتبار معامله میشود و معامله نامعتبر است.
همینطور، مورد معامله مجهول به معنای عدم تعیین کالا، توصیف و مقدار مورد معامله است.
هرچند لازم است برای توضیح مفهوم "مبیع" تعریف واضحی ارائه شود، اما باید تأکید شود که برای تعیین صحت معامله باید مقدار، نوع و توصیف کالا یا مورد معامله به طور دقیق مشخص شده باشد.
همچنین، سؤالی مطرح میشود که آثار معلوم و معین برای معامله چه تأثیری دارد.
در واقع، معلوم و معین بودن مورد معامله یکی از شرایط اساسی صحت معامله است و عدم معلوم و معین بودن مورد معامله باعث معامله غرری میشود که از ناکارآمدی معامله تلقی میشود.
در کل، شناخت مورد معامله و روابط آن با معامله ضروری است و به عنوان شرط اساسی صحت معامله در نظر گرفته میشود.
در نهایت، واضح است که برای اثبات صحت و اعتبار معامله، لازم است مورد معامله به صورت دقیق و قطعی مشخص شود و اطلاعات کامل و دقیقی درباره قیمت و هزینه مربوطه در اختیار طرفین قرار گیرد.
تعیین وضعیت مورد معامله از مهمترین عناصر برای راهاندازی و اجرای صحیح یک معامله است.