شرایط اقامه دعوا در آیین دادرسی مدنی

سرویس های استعلامی

خلافی

خلاصه مقاله

شرایط اقامه دعوا در آیین دادرسی مدنی

نفع، خواهان دعوایی است که در آن باید به طرحی متضمن نفعی دست یابد.
به اصطلاح، طرح دعوا باید به منافع ذی نفع صاحب حق باشد.

برای تقدیم شکایت در برابر فردی، خواهان باید صحیحانه شکایت خود را بیان کرده و در صورت نیافتن ادعا توسط متهم، متهم می‌تواند به این موضوع اعتراض کند و در این صورت دادگاه به شکایت پاسخ نخواهد داد.

سمت: فردی که به اختیار خواهان، دعوا را پیش می‌برد، باید یک سمت مشخص داشته باشد.

به عبارتی، او باید یک نماینده قانونی، وکیل، وصی یا نماینده رسمی باشد و با اجازه قانونی خود، می‌تواند در برابر خوانده دعوا کند.

مطالبه یک خواسته در دادگاه است که باید قائل به مشروعیت و قانونی بودن آن باشیم.

بنابراین، نمی‌توان در دادگاه، درخواستی را به دست آورد که ناشی از قمار یا خرید و فروش مواد مخدر باشد.
حتی اگر موضوع خواسته‌ای مشروع باشد، اما به هیچ نفعی منجر نشود، نمی‌توان در دادگاه، درخواستی ارائه کرد؛ برای مثال هبه یا وقف بدون قبض.

پیگیر، برای اقامه دعوا در دادگاه، انتخاب صلاحیت، و صغیر، سفیه یا مجنون نبودن شخص ضروری است.
اگر پیگیر صلاحیت لازم برای اقامه دعوا را نداشته باشد، متهم می‌تواند اعتراضی درباره عدم صلاحیت بیان کند.

البته، اگر شخصی به نمایندگی از پیگیر اقامه دعوا کرده باشد؛ مانند وکیل قوه قضائیه یا قیم، و صلاحیت وی تأیید نشده باشد، همچنین می‌توان عدم تأیید موقعیت وی را بیان کرد.

توجه: در توضیح زیر، تفاوت بین حق منجز و حق معلق بیان می‌شود.

حق منجز:
یعنی حقی که برای وجود داشتن خود، نیازمند هیچ شرطی نیست.
به این معنی که برای ادا کردن این حق، هیچ عامل دیگری لازم نیست و می‌توان آن را به طور مستقیم مطالبه کرد.

حق معلق:
به حقی گفته می‌شود که برای وجود آن، نیازمند وقوع موضوع یا شرط دیگری است.
به این معنا که تنها پس از رخ دادن آن موضوع یا شرط، می‌توان این حق را مطالبه کرد.

یک فرد که به عنوان خواهان در یک دعوا شرکت می‌کند، باید منافع شخصی خود را در این موضوع داشته باشد، به طور دقیق‌تر، او باید ذی نفع باشد.
این به این معناست که اگر در دادگاه صادر شدن یک حکم، او به طور شخصی از آن حکم تضرر یا استفاده کند.

بنابراین، اگر خواهان هیچ نفع شخصی در دعوی مورد بحث نداشته باشد، خوانده می‌تواند بی نفعی خواهان را اعتراض کند.

بطور کلی، برای اقامه دعوا در دادگاه براساس آیین دادرسی مدنی، موارد ضروری و قابل توجهی وجود دارد.

اولین مورد مربوط به شرایطی است که حق مورد ادعا توسط خواهان باید دارای آنها باشد.
مهم‌ترین نکته این است که حقی که توسط مدعی مورد ادعا قرار می‌گیرد، باید واقعی و قطعی باشد و برای حل اختلاف نیاز به شرایط گذشته یا شرایط مشروط نباشد.

به عنوان مثال، شرکت ها نمی توانند قبل از آنکه مدیر عامل فعلیشان استعفا دهد، مدیر عامل جدید را تعیین کنند؛ چون تعیین مدیر عامل فقط پس از استعفای مدیر عامل قبلی امکان پذیر خواهد بود.
به همین دلیل، بنا به ماده ۹ قانون تجارت، این امر یکی از موانع تصویب تغییرات مدیریتی است.

در واقع، استفاده از تگهای قوی و ویژه می‌تواند در ابراز تأکید و اهمیت بخش‌های مختلفی از متن، تأثیر زیادی داشته باشد.
این روش می‌تواند به خوانایی و قابل فهمی بیشتر متن کمک کند و بخش‌های مهم را به درستی تأکید نماید.

با استفاده از بند نهم ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی، شخصیتی دعوا می‌تواند مانع از رسیدگی به آن شود.
به همین ترتیب، وجود شبهه یا احتمالی برای وقوع یا عدم وقوع یک اتفاق می‌تواند داشتن دعوای قابل پیگیری را متعلق به خود نکند.

خلافی

با توجه به قوانین مختلفی مانند قانون مدنی و آیین دادرسی مدنی، برای اقامه دعوای حقوقی یا مدنی، شرایط مشخصی قائل شده است.
اما بر اساس اصل سی و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، هر فردی حق دارد دادخواهی کند و در دادگاه دفاع کند و هیچ کس نباید از این حق محروم شود.

بر اساس این واقعیت، در صورتی که شرایط قانونی فراهم باشد، هر فردی حق دارد در صورت ناقص بودن حقوق خود، درخواست حق خود را از طریق دادگاه مطرح کند و دعوای حقوقی یا مدنی را به راه بیندازد.
اما اگر شرایط قانونی برقرار نباشد، دادگاه به دعوایی که شرایط قانونی را ندارد، توجهی نمی‌کند و درخواست را رد می کند یا قرار عدم استماع صادر می کند.

از اینرو، در این نوشتار قصد داریم شرایط لازم برای اقامه دعوی در آیین دادرسی مدنی را بررسی کنیم.
همچنین، شرایط حق مورد ادعا، شرایط مورد نیاز برای خواسته‌کننده دعوا و شرایط قانونی اقامه دعوا را توضیح می‌دهیم.
جهت کسب اطلاعات بیشتر، به سایت ما مراجعه کنید و به ما در این مسیر همراهی کنید.

شرایط اقامه دعوا در آیین دادرسی مدنی

قوانین مدنی مانند قانون آیین دادرسی مدنی، تعیین می‌کنند که در دادگاه‌ها و سازمان‌های قضایی، چه مراحل و فرآیندهایی برای رسیدگی به دعاوی باید انجام شود.
این قانون شامل آیین رسیدگی به دعاوی، صدور رای، طرح دعوا، شرایط مورد نیاز برای خواهان و خوانده، و همچنین تمام مواردی است که باید در رسیدگی به یک دعوا رعایت شود.
با استفاده از برچسب‌های HTML مانند و ، می‌توانیم اهمیت بخش‌هایی از متن را برجسته کنیم.
به عنوان مثال، می‌توانیم از برای تاکید بر شرایط و موارد ادعا استفاده کنیم و از برای بیان اهمیت حقوق خواهان و خوانده استفاده کنیم.

یکی از مسائلی که قوانین آیین دادرسی در خصوص آن تعیین تکلیف نموده است، شرایط اقامه دعوی می باشد.
بنابراین در این بخش از مقاله، قصد داریم به مورد شرایط اقامه دعوی در آیین دادرسی مدنی پرداخته و سپس در بخش های بعد، هریک از این شرایط را به شیوه ای دقیق توضیح دهیم.
شرایط اقامه دعوی در آیین دادرسی مدنی شامل موارد زیر است:

نفع، خواهان دعوایی است که در آن باید به طرحی متضمن نفعی دست یابد.
به اصطلاح، طرح دعوا باید به منافع ذی نفع صاحب حق باشد.

سمت: فردی که به اختیار خواهان، دعوا را پیش می‌برد، باید یک سمت مشخص داشته باشد.
به عبارتی، او باید یک نماینده قانونی، وکیل، وصی یا نماینده رسمی باشد و با اجازه قانونی خود، می‌تواند در برابر خوانده دعوا کند.

اهلیت برای اقامه دعوا به معنای داشتن عقل، بلوغ و اختیار قانونی است.
در آیین دادرسی مدنی، شرایط اقامه دعوا تعیین می‌کند که چه کسانی مجاز به طرح و اقامه دعوا می‌باشند.

معیارهای اهمیت سنجی اقامه دعوا در آیین دادرسی مدنی شامل منجر بودن دعوا، صحت حق ادعا شده و زمان اقامه دعوا می‌باشد.
در این بین، "منجر بودن دعوا" به معنای وجود حقی است که طرف خواهان برای آن دعوا را مطرح می‌کند و می‌خواهد حق خود را اثبات کند.
این به این معناست که مسئله‌ای که دعوا می‌شود، باید واقعیت و یقینی داشته و حق ادعا شده نباید به یک اتفاق معلق یا مشروط باشد.
همچنین، زمان اقامه دعوا نیز باید پس از ایجاد حق مورد ادعا باشد.

شرایط حق مورد ادعا

بطور کلی، برای اقامه دعوا در دادگاه براساس آیین دادرسی مدنی، موارد ضروری و قابل توجهی وجود دارد.
اولین مورد مربوط به شرایطی است که حق مورد ادعا توسط خواهان باید دارای آنها باشد.
مهم‌ترین نکته این است که حقی که توسط مدعی مورد ادعا قرار می‌گیرد، باید واقعی و قطعی باشد و برای حل اختلاف نیاز به شرایط گذشته یا شرایط مشروط نباشد.

توجه: در توضیح زیر، تفاوت بین حق منجز و حق معلق بیان می‌شود.


حق منجز: یعنی حقی که برای وجود داشتن خود، نیازمند هیچ شرطی نیست.
به این معنی که برای ادا کردن این حق، هیچ عامل دیگری لازم نیست و می‌توان آن را به طور مستقیم مطالبه کرد.


حق معلق: به حقی گفته می‌شود که برای وجود آن، نیازمند وقوع موضوع یا شرط دیگری است.
به این معنا که تنها پس از رخ دادن آن موضوع یا شرط، می‌توان این حق را مطالبه کرد.

به عنوان مثال، شرکت ها نمی توانند قبل از آنکه مدیر عامل فعلیشان استعفا دهد، مدیر عامل جدید را تعیین کنند؛ چون تعیین مدیر عامل فقط پس از استعفای مدیر عامل قبلی امکان پذیر خواهد بود.
به همین دلیل، بنا به ماده ۹ قانون تجارت، این امر یکی از موانع تصویب تغییرات مدیریتی است.
در واقع، استفاده از تگهای قوی و ویژه می‌تواند در ابراز تأکید و اهمیت بخش‌های مختلفی از متن، تأثیر زیادی داشته باشد.
این روش می‌تواند به خوانایی و قابل فهمی بیشتر متن کمک کند و بخش‌های مهم را به درستی تأکید نماید.
با استفاده از بند نهم ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی، شخصیتی دعوا می‌تواند مانع از رسیدگی به آن شود.
به همین ترتیب، وجود شبهه یا احتمالی برای وقوع یا عدم وقوع یک اتفاق می‌تواند داشتن دعوای قابل پیگیری را متعلق به خود نکند.

شرایط خواهان برای اقامه دعوا

یکی از شرایط اصلی برای اقامه دعوی در آیین دادرسی مدنی، به وجود آوردن شرایطی است که خواهان باید آن‌ها را داشته باشد.
این شرایط شامل موارد زیر است که توسط ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی تعیین شده است:- شرایط اقامه دعوا: این شرط برای اثبات اقامه دعوا در دادگاه بسیار حائز اهمیت است.
- مطالعه توصیف خواهان: این شرط نیازمندی است که خواهان به دقت شرایط خود را برای اقامه دعوی بررسی کند و صحت آن‌ها را تضمین کند.
- مرجعیت قانونی: خواهان باید درخواست خود را بر مبنای قوانین و مقررات مربوطه ارائه کند.
- احراز هویت: خواهان باید هویت واقعی خود را در دادگاه تایید کند.
- ارائه مستندات و شواهد: خواهان باید مدارک و شواهد مربوطه را به صورت قانونی در دادگاه ارائه کند.
- مهلت زمانی: خواهان باید طبق قوانین مربوطه، در مهلت مقرر دعوی خود را اقامه کند.
این موارد اصلی برای اقامه دعوی در دادگاه بسیار حائز اهمیت هستند و برای خواهان لازم است به آن‌ها توجه کند.

یک فرد که به عنوان خواهان در یک دعوا شرکت می‌کند، باید منافع شخصی خود را در این موضوع داشته باشد، به طور دقیق‌تر، او باید ذی نفع باشد.
این به این معناست که اگر در دادگاه صادر شدن یک حکم، او به طور شخصی از آن حکم تضرر یا استفاده کند.
بنابراین، اگر خواهان هیچ نفع شخصی در دعوی مورد بحث نداشته باشد، خوانده می‌تواند بی نفعی خواهان را اعتراض کند.

پیگیر، برای اقامه دعوا در دادگاه، انتخاب صلاحیت، و صغیر، سفیه یا مجنون نبودن شخص ضروری است.
اگر پیگیر صلاحیت لازم برای اقامه دعوا را نداشته باشد، متهم می‌تواند اعتراضی درباره عدم صلاحیت بیان کند.
البته، اگر شخصی به نمایندگی از پیگیر اقامه دعوا کرده باشد؛ مانند وکیل قوه قضائیه یا قیم، و صلاحیت وی تأیید نشده باشد، همچنین می‌توان عدم تأیید موقعیت وی را بیان کرد.

"برای تقدیم شکایت در برابر فردی، خواهان باید صحیحانه شکایت خود را بیان کرده و در صورت نیافتن ادعا توسط متهم، متهم می‌تواند به این موضوع اعتراض کند و در این صورت دادگاه به شکایت پاسخ نخواهد داد.
"

شرایط قانونی اقامه دعوا

با توجه به ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی که ایراد و موانع رسیدگی به دعوا را برشمرده است، امکان مشاهده شرایط قانونی لازم برای اقامه دعوا در دادگاه وجود دارد که بر اساس آن، شرایط اقامه دعوا در قوانین دادرسی مدنی عبارتند از:

مطالبه یک خواسته در دادگاه است که باید قائل به مشروعیت و قانونی بودن آن باشیم.
بنابراین، نمی‌توان در دادگاه، درخواستی را به دست آورد که ناشی از قمار یا خرید و فروش مواد مخدر باشد.
حتی اگر موضوع خواسته‌ای مشروع باشد، اما به هیچ نفعی منجر نشود، نمی‌توان در دادگاه، درخواستی ارائه کرد؛ برای مثال هبه یا وقف بدون قبض.

سوالات پر تکرار

  1. وجود تضاد در مفاد یک حکم، ناشی از استناد به استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد.
    حکمی که با یک حکم دیگر درباره‌ی همان دعوا و طرفان آن که قبلاً توسط همان دادگاه صادر شده است متناقض باشد، بدون وجود هیچ دلیل قانونی، نمی‌تواند این ناسازگاری را ایجاد کند.
    درخواست اعاده دادرسی، مجازات افراد را بررسی می‌کند و امکان ثابت کردن بی گناهی خود را فراهم می‌کند.
    اسناد قابل اثبات نشان می‌دهند که حکم دادگاه واقعی است.
    در صورت بروز مشکل در حکم قطعی، اعاده دادرسی می‌تواند انجام شود.
    قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری روش‌هایی برای اعتراض به احکام دادگاه‌ها در نظر گرفته‌اند.
    ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی، شرایط اعاده دادرسی را تشریح می‌کند و ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری، امکان اعاده دادرسی را بررسی می‌کند.
    استفاده از درخواست اعاده دادرسی در دادگاه‌ها حائز اهمیت است و می‌تواند به صحت حکم قطعی کمک کند.
    استفاده از این روش، به طرفیت‌های قانونی افراد کمک می‌کند و به دادگاه فرصتی می‌دهد تا در صورت تشکیل اشکال در حکم قطعی، آن را بررسی و اصلاح کند.

نتیجه گیری

نتیجه قوی:عملیات قوی باید به منافع ذی نفع صاحب حق برپایه طرحی انجام شود.
در صورتی که خواهان صحیحانه شکایت خود را بیان کند و ادعا توسط متهم نیافتنی باشد، متهم می‌تواند اعتراضی داشته باشد و در این صورت، دادگاه به شکایت پاسخ نخواهد داد.

علاوه بر این، خواهان باید دارای یک سمت مشخص باشد و با اجازه قانونی، می‌تواند دعوا کند.
برای مطالبه یک خواسته در دادگاه، آن باید مشروع و قانونی باشد و نمی‌توان در دادگاه، درخواستی را به دست آورد که نامشروع باشد.

همچنین، برای اقامه دعوا در دادگاه، انتخاب صلاحیت و عدم صفاتی مانند سفیه یا مجنون بودن لازم است.
همچنین، برای اقامه دعوا در دادگاه، طبق آیین دادرسی مدنی، حق مورد ادعا باید واقعی و قطعی باشد و برای حل اختلاف، نیاز به شرایط گذشته یا شرایط مشروط نباشد.

توجه: در تفاوت بین حق منجز و حق معلق، حق منجز به حقی گفته می‌شود که برای وجود داشتن، نیازمند هیچ شرطی نیست و حق معلق به حقی گفته می‌شود که برای وجود آن، نیازمند وقوع موضوع یا شرط دیگری است.
در واقع، استفاده از تگ‌های قوی و ویژه می‌تواند در ابراز تأکید و اهمیت بخش‌های مختلفی از متن، تأثیر زیادی داشته باشد.

به علاوه، با استفاده از بند نهم ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی، شخصیتی دعوا می‌تواند مانع از رسیدگی به آن شود و وجود شبهه یا احتمالی برای وقوع یا عدم وقوع یک اتفاق می‌تواند داشتن دعوای قابل پیگیری را متعلق به خود نکند.