خلاصه مقاله
یکی از دستگاههای جالبی که موجود بود، چاپگری بود.
این دستگاه قادر به تبدیل سیگنالهای الکتریکی به متن بود.
به هر حال، به مرور زمان، شانس های شغلی زیادی برای او پیدا نشد و در انتها در سال ۱۸۶۸ به خانه بازگشت.
در انتها، توماس به توافق رسید که در هفته مبلغ 35 دلار (که به معادل 996 دلار امروزی است) دریافت کرده و پدرش را به عنوان نام برای فروش این محصولات استفاده نکند.
او با این حال، در سالهای آینده با مشکلات روانی مواجه شد و به الکل اعتیاد کرد و با مشکلات زیادی روبرو شد.
اما در سال 1931، به واسطه برادرش ویلیام، موفق شد در شرکت ادیسون به کار بپردازد.
توماس ادیسون در دوران کودکی با یک بیماری مخملک روبرو شد.
این بیماری باعث به وجود آمدن عفونتهای مکرر در گوش میانی او شد و نتیجهاش این بود که یکی از گوشهای او به طور کامل کر شد و از گوش دیگرش نیز به سختی صدا میشنید.
در ادامه، وی ادعا کرد که پس از رخداد یک حادثه در قطار، قابلیت شنوایی اش را از دست داده است، اما افرادی که او را میشناختند، این داستان را رد کردند.
با وجود اینکه توماس ادیسون در کارش خیلی موفق بود، اما پس از توسعه سیگنالهای شنوایی برای تلگراف، او متوجه شد از این به بعد کار برایش خیلی سخت خواهد شد.
این سیگنالها به اپراتورها کمک میکرد با تشخیص صدای هر کلید بتوانند پیام را دریافت و بخوانند.
به همین دلیل کار بر روی ساخت دستگاههایی که میتوانستند به او در انجام کارش کمک کنند را آغاز کرد.
وقتی فردی به خانه بازگشت، دریافت که مادرش به بیماری یک اختلال روانی مبتلا شده و پدرش بیکار است.
خانواده آنها در وضعیتی بسیار ناامید و نیازمند بود.
در آن لحظه، او دریافت کرد که نمی تواند به پدر و مادرش تکیه کند و باید خودش به تفکر درباره آیندهاش بپردازد.
به همین دلیل، با پیشنهاد یکی از دوستانش، به شهر بوستون سفر کرد و در شرکت وسترن یونیون به کار افتاد.
بوستون در آن زمان به عنوان پایتخت علم و فرهنگ آمریکا شناخته میشد و ادیسون از حضور در آنجا لذت میبرد.
در یک روز گرم تابستان، باران شدیدی در حومه شهر بارید.
آبهای سیلاب آشوبی بیمانند را به پیچ و تاب اوردند.
سیلی، که به دنبال کسب درآمد بیشتر بود، تصمیم گرفت مکان خشکتری بیابد و روزنامههایش را در ایستگاه قطار به فروش برساند.
وقتی به ایستگاه رسید، نگهبان قطار، به شدت به سیلی ضربه وحشتناکی وارد کرد.
صدای ضربه، صدای ناگواری در گوش سیلی ایجاد کرد و سبب شد مشکل شنوایی ادیسون بدتر شود.
از این روز به بعد، سیلی مجبور شد از سوار شدن به قطار دست بردارد و تنها به فروش روزنامههایش در ایستگاهها محدود شود.
توماس آلوا ادیسون یکی از برترین و مشهورترین مخترعان آمریکا و جهان بود.
او در طول ۸۴ سالی که زنده بود با ثبت ۱۰۹۳ پتنت رکورددار شده است.
او با اختراعاتی مانند گرامافون، لامپهای رشتهای و یکی از اولین نمونههای دوربین فیلمبرداری به عنوان یک مخترع معروف شناخته میشود.
همچنین، ادیسون اولین آزمایشگاه تحقیقاتی صنعتی جهان را تاسیس کرده است.
وی اغلب در شهر نیوجرسی به کار بر روی اختراعات خود مشغول بود و به همین دلیل در این شهر به عنوان "جادوگر پارک منلو" مشهور است.
ادیسون در سال 1869 به نیویورک مهاجرت کرد و در آنجا توانست اولین اختراع موفقیتآمیز خود را در سن 22 سالگی به مردم معرفی کند.
اختراع او یک نوع پیشرفته از تلگراف چاپی بود که به شکل جدیدتری عمل میکرد.
شرکت تلگراف به شدت تحت تأثیر این اختراع قرار گرفت و قیمت 40 هزار دلار را پرداخت کرد تا حق استفاده از آن را بدست آورد.
با این موفقیت بزرگ، ادیسون تصمیم گرفت که دیگر به کار قبلی خود ادامه ندهد و به صورت تمام وقت به اختراع دستگاههای جدید بپردازد.
مادر توماس ادیسون در سال 1871 درگذشت.
ادیسون در همان سال با مری استیلول ازدواج کرد و زندگی شادی را در کنار او تجربه کرد.
آنها 13 سال با یکدیگر زندگی کردند و در این مدت 3 فرزند به نامهای مریون، توماس و ویلیام داشتند.
متأسفانه، در سال 1884 و در سن 29 سالگی، مری بر اثر یک تومور مغزی یا مصرف زیاد مورفین از دنیا رفت.
ادیسون پس از مرگ همسر اولش، زندگی خود را ادامه داد و به اختراع و کشفات خود ادامه داد.
وی مورد تحسین بسیاری قرار گرفت و به عنوان یکی از بزرگترین مخترعان و شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ شناخته میشود.
توماس ادیسون یکی از بزرگترین مخترعان تاریخ بشریت است.
اختراعات بیشمار او به شکل قابل توجهی بر زندگی ما تأثیر گذاشته است، و او را بیش از هر شخص دیگر در زمان خود متمایز میکند.
توماس آلوا ادیسون یکی از برترین و مشهورترین مخترعان آمریکا و جهان بود.
او در طول ۸۴ سالی که زنده بود با ثبت ۱۰۹۳ پتنت رکورددار شده است.
او با اختراعاتی مانند گرامافون، لامپهای رشتهای و یکی از اولین نمونههای دوربین فیلمبرداری به عنوان یک مخترع معروف شناخته میشود.
همچنین، ادیسون اولین آزمایشگاه تحقیقاتی صنعتی جهان را تاسیس کرده است.
وی اغلب در شهر نیوجرسی به کار بر روی اختراعات خود مشغول بود و به همین دلیل در این شهر به عنوان "جادوگر پارک منلو" مشهور است.
توماس ادیسون، یکی از شخصیتهای برجسته تاریخ علم و فناوری است.
او در دهه سوم زندگی خود به شهرت جهانی دست یافت و به خاطر ثبت اختراعات تاثیرگذارش، به عنوان یک مخترع مشهور شناخته میشود.
علاوه بر این، او یک تولیدکننده و تاجر موفق نیز بود.
اما نکته جالب این است که خود ادیسون به شخصه کار بازاریابی اختراعات خود را انجام داد.
ادیسون در آمریکا مقام ویژهای داشت و به عنوان یکی از معماران اقتصاد آمریکا در دوران انقلاب صنعتی شناخته میشود.
حالا برای معرفی بیشتر به زندگینامه زندگی ادیسون همراه شوید.
اسنایپت: "آنچه در این مقاله میخوانید:"
سال های اول زندگی توماس ادیسون
توماس آلوا ادیسون در یازدهم فوریه سال 1847 در شهر میلان، ایالت اوهایو، به دنیا آمد.
او پسر آخرین و هفتمین فرزند سامئول ادیسون جونیور و ننسی الیوت ادیسون بود.
از هفت فرزند خانواده ادیسون، تنها چهار نفر موفق شدند تا به سن بزرگسالی برسند.
پدرش در یک انقلاب ناموفق در کانادا شرکت کرد و به آمریکا تبعید شد.
اما مادرش معلمی شناخته شده و برجسته بود.
ادیسون فقط چند ماه در مدرسه حاضر شد و سپس در سال ۱۸۵۹، مانند بسیاری از پسران هم سن و سالش، مدرسه را ترک کرد.
به جای ادامه تحصیل، وی در راه آهن دیترویت به پورت هارون کار می کرد و روزنامه و آبنبات می فروخت.
البته او ترک تحصیل نکرد و در عوض برای آموزش، مادرش زحمت می کشید.
بجز آموزش مادرانه، ادیسون علاقه زیادی به یادگیری داشت و اغلب وقتش را صرف خواندن کتابها می کرد.
این عادت تا سالهای آخر زندگی او با او به همراه بود.
توماس ادیسون در دوران کودکی با یک بیماری مخملک روبرو شد.
این بیماری باعث به وجود آمدن عفونتهای مکرر در گوش میانی او شد و نتیجهاش این بود که یکی از گوشهای او به طور کامل کر شد و از گوش دیگرش نیز به سختی صدا میشنید.
در ادامه، وی ادعا کرد که پس از رخداد یک حادثه در قطار، قابلیت شنوایی اش را از دست داده است، اما افرادی که او را میشناختند، این داستان را رد کردند.
این روزنامه به دلیل مقاله های خبری تازه و جذاب، پرطرفداری زیادی در بین مسافران داشت و به عنوان اولین تجربه موفق ادیسون به حساب می آمد.
او هنگامی که دست به آزمایشی میزد، موجب شد واگنی که در آن قرار داشت، آتش گیرد.
در یک روز گرم تابستان، باران شدیدی در حومه شهر بارید.
آبهای سیلاب آشوبی بیمانند را به پیچ و تاب اوردند.
سیلی، که به دنبال کسب درآمد بیشتر بود، تصمیم گرفت مکان خشکتری بیابد و روزنامههایش را در ایستگاه قطار به فروش برساند.
وقتی به ایستگاه رسید، نگهبان قطار، به شدت به سیلی ضربه وحشتناکی وارد کرد.
صدای ضربه، صدای ناگواری در گوش سیلی ایجاد کرد و سبب شد مشکل شنوایی ادیسون بدتر شود.
از این روز به بعد، سیلی مجبور شد از سوار شدن به قطار دست بردارد و تنها به فروش روزنامههایش در ایستگاهها محدود شود.
داستان زندگی ادیسون
یکی از روزهایی که ادیسون در ایستگاه فروش روزنامه بود، توجه او به یک پسر سه ساله جلب شد که در حالی که بر ریلها قرار داشت، خطرناک بود.
هر لحظه ممکن بود قطار آن روزنامهفروش را زیر ساق پاش بگیرد.
پس از نجات این کودک، مشخص شد که او پسر مدیر ایستگاه است.
مدیر ایستگاه به ادیسون از این کار نیکو سپاسگزاری کرد و به او آموزش داد که به عنوان اپراتور تلگراف در ایستگاه مشغول به کار شود.
ادیسون، در سن ۱۵ سالگی به عنوان اپراتور تلگراف به کار خود پرداخت و در طی چند سال بعد، به نقاط مختلف آمریکا سفر کرد و به جای اپراتورهایی که به عنوان سرباز به جبهه جنگ داخلی این کشور فرستاده شده بودند، جایگزینی انجام داد.
زندگی شخصی توماس ادیسون
میراث تلگراف و روشنایی: زندگی و مرگ توماس ادیسون
در سال 1871، مادر توماس ادیسون درگذشت.
ادیسون در همان سال با مری استیلول ازدواج کرد و زندگی شادی را در کنار او تجربه کرد.
آنها 13 سال با یکدیگر زندگی کردند و در این مدت 3 فرزند به نامهای مریون، توماس و ویلیام داشتند.
متأسفانه، در سال 1884 و در سن 29 سالگی، مری بر اثر یک تومور مغزی یا مصرف زیاد مورفین از دنیا رفت.
در آن زمان، دکترها به دلایل مختلف مورفین را به زنان تجویز میکردند و برخی علائم مرگ مری، شباهت زیادی به اوردوز مورفین داشته است.
ادیسون پس از مرگ همسر اولش، زندگی خود را ادامه داد و به اختراع و کشفات خود ادامه داد.
وی مورد تحسین بسیاری قرار گرفت و به عنوان یکی از بزرگترین مخترعان و شخصیتهای تأثیرگذار در تاریخ شناخته میشود.
ادیسون دو سال پس از ازدواج اول، بار دیگر ازدواج کرد.
همسر دوم او مینا میلر بود که 19 سال جوانتر از وی بود.
مینا از این ازدواج نیز به عنوان مادر سه فرزند با نامهای مدلین، چارلز و تئودور شد.
پس از گذشت حدود 16 سال از درگذشت ادیسون در سال 1947، مینا از دنیا رفت.
از میان 6 فرزند ادیسون، هیچکدام به اندازه توماس برای او دردسر درست نکردند.
توماس علاقه زیادی داشت تا مانند پدرش به یک مخترع تبدیل شود؛ ولی با این وجود پشتکار لازم را نداشت.
او از سال 1890 به بعد روغن مار میفروخت و یا به موسسات کلاهبرداری میپیوست که محصولات تقلبی را به عنوان جدیدترین کشف ادیسون به مردم میفروختند.
اوضاع به قدری بد شده بود که ادیسون مجبور شد برای متوقف کردن توماس در دادگاه از او شکایت کند.
در انتها، توماس به توافق رسید که در هفته مبلغ 35 دلار (که به معادل 996 دلار امروزی است) دریافت کرده، و پدرش را به عنوان نام برای فروش این محصولات استفاده نکند.
او با این حال، در سالهای آینده با مشکلات روانی مواجه شد و به الکل اعتیاد کرد و با مشکلات زیادی روبرو شد.
اما در سال 1931، به واسطه برادرش ویلیام، موفق شد در شرکت ادیسون به کار بپردازد.
اختراعات توماس اديسون
با وجود اینکه توماس ادیسون در کارش خیلی موفق بود، اما پس از توسعه سیگنالهای شنوایی برای تلگراف، او متوجه شد از این به بعد کار برایش خیلی سخت خواهد شد.
این سیگنالها به اپراتورها کمک میکرد با تشخیص صدای هر کلید بتوانند پیام را دریافت و بخوانند.
به همین دلیل کار بر روی ساخت دستگاههایی که میتوانستند به او در انجام کارش کمک کنند را آغاز کرد.
یکی از دستگاههای جالبی که موجود بود، چاپگری بود.
این دستگاه قادر به تبدیل سیگنالهای الکتریکی به متن بود.
به هر حال، به مرور زمان، شانس های شغلی زیادی برای او پیدا نشد و در انتها در سال ۱۸۶۸ به خانه بازگشت.
وقتی فردی به خانه بازگشت، دریافت که مادرش به بیماری یک اختلال روانی مبتلا شده و پدرش بیکار است.
خانواده آنها در وضعیتی بسیار ناامید و نیازمند بود.
در آن لحظه، او دریافت کرد که نمی تواند به پدر و مادرش تکیه کند و باید خودش به تفکر درباره آیندهاش بپردازد.
به همین دلیل، با پیشنهاد یکی از دوستانش، به شهر بوستون سفر کرد و در شرکت وسترن یونیون به کار افتاد.
بوستون در آن زمان به عنوان پایتخت علم و فرهنگ آمریکا شناخته میشد و ادیسون از حضور در آنجا لذت میبرد.
توماس ادیسون در زمان خاصی یک دستگاه بسیار خلاقانه طراحی کرد.
این دستگاه، با استفاده از روشی برقی، قادر به دریافت رایها و شمارش سریع آنها بود.
این اختراع کاربرد فراوانی در مجالس قانونگذاری و اجلاسهای ایالتی داشت و به آنها امکان میداد تا فرآیند رایگیری را با سرعت بیشتری انجام دهند.
اما غافل از این موضوع، قانونگذاران ایالت ماساچوست از این اختراع استقبال نکردند.
آنها عقیده داشتند که کسی تمایلی ندارد رایها به سرعت جمعآوری شوند.
به عبارت دیگر، همه میخواهند تا زمان آخرین لحظه برای متقاعد کردن یکدیگر و تغییر رای فرصت داشته باشند.
با این حال، این اختراع ادیسون به جایی نرسید و او در نهایت تصمیم گرفت در آینده فقط به اختراع دستگاههایی بپردازد که مردم نیاز دارند و با آنها کاربردیتر میشوند.
ادیسون در سال 1869 به نیویورک مهاجرت کرد.
او در آنجا توانست اولین اختراع موفقیتآمیز خود را در سن 22 سالگی به مردم معرفی کند.
اختراع او یک نوع پیشرفته از تلگراف چاپی بود که به شکل جدیدتری عمل میکرد.
شرکت تلگراف به شدت تحت تأثیر این اختراع قرار گرفت و قیمت 40 هزار دلار را پرداخت کرد تا حق استفاده از آن را بدست آورد.
با این موفقیت بزرگ، ادیسون تصمیم گرفت که دیگر به کار قبلی خود ادامه ندهد و به صورت تمام وقت به اختراع دستگاههای جدید بپردازد.
نتیجه گیری
در نهایت، از داستان زندگی توماس ادیسون میتوان فاصلهگذاری کرد که او یکی از بزرگترین مخترعان و متخصصان فناوری در تاریخ بود.
ادیسون با اختراعاتی مانند گرامافون، لامپهای رشتهای و فیلمبرداری، به لحاظ نوآوری و خلاقیت، اسم دائمی برای خود به جای گذاشت.
وی از اولین مأموران اپراتور تلگراف در آمریکا بود و با اختراع تلگراف چاپی، نقش بسزایی در پیشرفت فناوری ارتباطات و ارتباط انسانها با یکدیگر داشت.
ادیسون بر فراز این همه موفقیت، زندگیاش را با مشکلات و سختیها نیز روبرو بود.
با بیماریها و تلخیهای زندگی، وی نه تنها در حرفه خود مواجه شد، بلکه در زندگی شخصیاش هم با دشواریها روبهرو شد.
اما به لطف اراده قویاش و عشق به اختراعها و معرفی انواع ابداعات به دنیا، توانست ماندگاری بسیار بالایی برای خود به ارمغان بیاورد.
آغاز زندگی سخت ادیسون در خانوادهٔ ناامید و مستمندی و پیروزیهایش در دنیای صنعت، به عنوان یک ملتالانتکم بزرگشناخته نمود.
او به افراد بسیاری الهام و انرژی داده و بر جریان تکنولوژی و علم تأثیر خوبی گذاشته است.
همچنین، تحقیقات و آزمایشهای او در زمینهٔ تلگراف و اختراعات مربوط به آن، بنیانی برای توسعهٔ صنعت ارتباطات بوده و ارتباطات مدرن را تغییر و تحول داده است.
در کل، زندگی توماس ادیسون نشان دهندهٔ اهمیت استعداد، آموزش، انگیزه و تحمل در برابر مشکلات است.
او به لطف پشتکار و تصمیم گرفتنش برای رسیدن به اهداف، توانست یکی از بزرگترین اختراعگران تاریخ شود.
شهادت وی به میراث فرهنگی و علمی جهان به ویژه در زمینهٔ تکنولوژی و فناوری، حائز اهمیت و ارزش است.
با خاتمهٔ این داستان زندگی زیبا و مهم، ادیسون یک مثال بزرگ از اراده قوی، شجاعت و خلاقیت است.
او نقشی مهم در توسعهٔ فناوری و پیشرفت جوامع داشته و تأثیر بینظیری روی زندگی ما دارد.
افتخار است که از زندگی و اختراعات وی آموخته و از آن الهام گرفتهایم.