خلاصه مقاله
تجدیدنظر خواهی حقوقی یعنی ارائه مجدد دعوا و درخواست تغییر و تجدیدنظر بر حکم یا رای قضایی است.
تضمین عدم ذکر جهات تجدیدنظر خواهی حقوقی در دادخواست به این معنی است که اگر درخواستکننده تجدیدنظر خواهی به دلیل ادعای عدم صلاحیت قاضی صادرکننده رای یا مغایرت رای با شرع و قوانین و یا سایر موارد مشابه، دلایل معتبری را ارائه کند، میتواند درخواست تجدیدنظر خواهی کند.
استفاده از تگهای HTML مانند و تاکیدی بر اهمیت این مفهوم را در این متن دارد.
لازم است در زمان نگارش درخواست بازنگری، به ذکر دلایل مدنی درخواست بازنگری در درخواست اقدام شود.
اگر کسی که درخواست تجدیدنظر دارد، در دادگاه عالی انتظامی قضات قادر به اثبات عدم صلاحیت قاضی باشد، میتواند درخواست تجدیدنظر را ارائه کند.
این درخواست برای بازنگری حکم صادرشده توسط قاضی قبلی میباشد.
برای حمایت از حقوق اصحاب دعوا در دعاوی کیفری و حقوقی، تدابیری در نظر گرفته شده است.
یکی از این تدابیر، امکان تجدیدنظر در مسائل حقوقی و کیفری است.
با استفاده از تجدیدنظر، میتوان اعتراض کرد و موافقت نکرد با آراء دادگاههای ابتدایی.
جزئیات این امر در قانون آیین دادرسی مدنی و کیفری آمده است.
"یک نکته مهم وجود دارد، بر اساس آن، امکان تجدید نظر در تمامی حکمهایی که توسط دادگاه ابتدایی صادر شده است، وجود ندارد و فقط در مواردی که قانون اجازه داده باشد، امکان پذیر است.
اگر امکان تجدید نظر برای یک موضوع در حکم ابتدایی مدنظر قرار گرفته باشد، فقط با ذکر دلایل قانونی و کیفری، امکان پذیر است.
عدم ذکر دلایل تجدید نظر در دعاوی حقوقی میتواند باعث صدور قرار عدم استماع و از بین رفتن فرصت برای اعتراض شود، بنابراین لازم است با این جهات آشنا باشیم.
"
در این مقاله به تشریح مفهوم "تجدیدنظر خواهی حقوقی" و دلایل مدنی برای تجدیدنظر خواهی میپردازیم.
سپس، تضمین اجرای عدم ذکر این جوانب موردبررسی خواهد بود و قوانین آیین دادرسی مدنی را در این خصوص توضیح خواهیم داد.
لطفاً با ما همراه باشید برای کسب اطلاعات بیشتر.
تجدیدنظر خواهی حقوقی چیست
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، یکی از راههای ممکن برای اعتراض به رای دادگاه اولین مرحله، تقاضای تجدیدنظر است.
به طور خلاصه، تجدیدنظر به معنای ارجاع رای دادگاه اولیه به دادگاه تجدیدنظر میباشد.
در دادگاه تجدیدنظر، مجدداً به موضوع پرونده پرداخته میشود و در صورت لزوم، رای جدیدی صادر میگردد.
لازم به ذکر است که از برچسبهای تجدیدنظر خواهی و دادگاه تجدیدنظر میتوان در این روند استفاده کرد.
تجدیدنظر خواهی حقوقی به معنای ارائه مجدد دعوا و درخواست تغییر و تجدیدنظر بر حکم یا رای قضایی است.
در این روند، فرد مخاطب در مهلت های قانونی، که برای افراد مقیم در ایران 20 روز و برای افراد ساکن خارج از ایران 2 ماه است، میتواند درخواست تجدیدنظر و اعتراض به رای دادگاه را در موارد و دعاوی حقوقی مربوطه ارائه نماید.
استفاده از تگهای HTML مانند و تاکیدی بر اهمیت این مفهوم را در این متن دارد.
برای انجام فرایند تجدیدنظر حقوقی، فرد متقاضی تجدیدنظر باید به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی مراجعه کرده و با تنظیم متن دادخواست "تجدیدنظر" و ذکر دلایل و جهات اعتراض خود، که به آنها به عنوان "دلایل تجدیدنظر خواهی مدنی" اشاره میشود، به این اقدام پرداخته و درخواست خود را ثبت نماید.
به ادامه، توضیح میدهیم که چه مواردی میتواند به عنوان "جهات تجدیدنظر خواهی حقوقی" مطرح شود.
جهات تجدید نظر خواهی حقوقی
معنی واژهی "جهات تجدید نظر خواهی حقوقی" شامل دلایلی است که در صورت وجود، می توان درخواست تجدید نظر از رای دادگاه بدوی را در مهلت مقرر ارائه داد تا امکان شکستن رای در تجدید نظر وجود داشته باشد.
برای این منظور، تجدید نظر خواه باید به دلیل اعتراض خود به رای صادر شده اعلام کند؛ در غیر این صورت، دادگاه تجدید نظر حق استماع دعوا را ندارد.
برای دریافت اطلاعات درباره "جهات تجدیدنظر حقوقی"، نیاز است به قانون آیین دادرسی مدنی مراجعه کنید.
در ماده 348 این قانون، مشخص شده است که چگونه باید جهات و دلایل تجدیدنظر حقوقی را بیان کرد.
با توجه به این ماده، جهات تجدیدنظر حقوقی شامل موارد زیر است:- جهات قانونی: تعیین مجدد قانون یا تفسیر صحیح آن- جهات قراردادی: تجدیدنظر بر اساس تغییرات در قراردادها- جهات سنتی: بررسی مستندات و شواهد جدید- جهات رسوبی: رسوبهایی که در دادخواست برجسته میشوند و تجدیدنظر را ضروری میکننداگر به دنبال اطلاعات دقیقتر درباره دلایل تجدیدنظر خواهی حقوقی هستید، میتوانید به متن کامل قانون آیین دادرسی مدنی مراجعه کنید.
موقعیتی رخ میدهد که دادگاه ابتدایی بر اساس یک قانون یا موضوع خاص، یک حکم را صادر میکند، اما با توجه به نقصانی که در آن قانون یا موضوع وجود دارد، امکان دارد که از حکم مذکور به دلیل ناکارآمد بودن مستندات استنداد شده، تجدیدنظر درخواست شود.
به عبارت دیگر، اگر در این حکم، به قانونی که از آن تبعیت شده است، استناد شده باشد ولی آن قانون به طور خودکار منسوخ شده باشد، ممکن است تجدیدنظر درخواست شود.
قاضی موظف است هنگام رسیدگی به دعوا به دلایل ابراز شده توسط طرفین توجه کند؛ در غیر این صورت، امکان تقدیم تقاضای تجدیدنظر از رای صادر شده وجود دارد.
البته، اگر قاضی به دلایل مطرح شده طرفین دعوا بی توجه باشد، می توان تقاضای تجدیدنظر را مطرح کرد، زمانی که بتوان با ارائه دلیل معتبر، به نوعی قابلیت اثبات دعوا را داشته باشیم و مشتمل بر توانایی اثبات بودن است.
درخواست تجدیدنظر درباره "عدم داشتن شرایط قانونی شهادت شاهد": به علت اینکه شهادت شاهد، یکی از عواملی است که میتواند دعوا را اثبات کند، در صورتی که شاهد، شرایط شهادت در قانون مانند عدالت، عدم داشتن تمایل شخصی و سایر موارد مشخص شده در قانون را نداشته باشد و براساس شهادت او، حکمی صادر شود، می توان با ادعای عدم داشتن شرایط شهادت، درخواست تجدیدنظر کرد.
در صورتی که قاضی یا دادگاه مشخصی صلاحیت لازم برای صدور حکم را نداشته باشند، "ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادرکننده رأی" به شکل زیر قابل استناد است.
اگر کسی که درخواست تجدیدنظر دارد، در دادگاه عالی انتظامی قضات قادر به اثبات عدم صلاحیت قاضی باشد، میتواند درخواست تجدیدنظر را ارائه کند.
این درخواست برای بازنگری حکم صادرشده توسط قاضی قبلی میباشد.
متن اصلی: ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای: در صورتی که قاضی، صلاحیت رسیدگی به دعوا را نداشته و تجدیدنظر خواه، عدم صلاحیت قاضی را در دادگاه عالی انتظامی قضات، اثبات کند، می تواند، نسبت به رایی که قاضی صادر کرده است، تقاضای تجدیدنظر خواهی نماید.
"درخواست تجدیدنظر را میتوان به ادعای مخالفت رای دادگاه با موازین شرعی یا مقررات قانونی بستگی داد.
در واقع، یکی از دلایل تجدیدنظرخواهی میتواند ادعای مغایرت رای دادگاه با قوانین و اصول قانونی یا موازین شرعی باشد.
دادگاه باید رای خود را بر اساس مواد و اصول قانونی تشریع کند و اگر ادعای مخالفت با قانون یا شرع در دادخواست تجدیدنظر مطرح شود، میتوان به آن ارجاع داد.
"
بطور کلی، طبق ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی، برای تقاضای بازنگری حقوقی، ذکر همه جزییات آن لازم نیست.
اگر فرد متقاضی، توجیه مدنی مشخصی برای درخواست بازنگری داشته باشد و دادگاه نیز به سایر دلایل و مبانی که مطرح نشده است، توجه کند، میتواند به آن دلیل تقاضا رسیدگی کند.
ضمانت اجرای عدم ذکر جهات تجدیدنظرخواهی حقوقی در دادخواست
در بخشهای قبل، توضیح داده شده است که تجدیدنظر خواهی حقوقی چیست و چه جهاتی دارد.
حال در این بخش از مقاله به موضوع ضمانت اجرای عدم ذکر جهات تجدیدنظر خواهی حقوقی در دادخواست، به عبارت دیگر قرار عدم استماع دعوا، میپردازیم.
همانگونه که توضیح داده شد، بنا به ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی، تجدیدنظرخواه میتواند به ادعای نداشتن صلاحیت قاضی صادرکننده رای، مغایرت رای با شرع و قوانین، و سایر موارد مشابه، برای درخواست تجدیدنظر در دادخواست خود با استفاده از مستندات مناسب و با اشاره به حداقل یکی از این جهات، صورت پذیرد.
عدم اشاره به درخواستهای بازنگری قانونی، منجر به صدور حکم رد یا عدم استماع به دعاوی توسط دادگاه میشود، به طوری که حق و فرصت درخواستکننده بازنگری برای ارائه درخواست بازنگری از بین میرود.
به منظور جلوگیری از مواجهه با حکم عدم استماع که تضمین اجرای استفاده از درخواستهای بازنگری قانونی است، لازم است در زمان نگارش درخواست بازنگری، به ذکر دلایل مدنی درخواست بازنگری در درخواست اقدام شود.
سوالات پر تکرار
تمامی جرایم قابل بارگذاری میباشد.۳ دعوای تعدیل اجاره به شرط عدم وجود اختلاف در قرارداد اجاره.
تمام درخواستها درباره خروج مستاجر از املاک به استثنای مواردی مثل سرقفلی و حقوق حرفهای، بررسی میشود.
هرگونه واقعهای که شخص را از حضور در جلسه یا وقت رسیدگی شورای حل اختلاف بازدارد، به طوری که خارج از اراده و اختیار او باشد.
فوت یکی از بستگان نزدیک یا غیرمستقیم مانند پسر یا همسر میباشد.
این اتفاق میتواند درجه اول از طبقه دوم گردد.
۲ حالت میتواند باعث محدودیت حرکت کردن شود یا خطرناک باشد:
- وجود بیماری که باعث محدودیت حرکت میشود
- وجود بیماری که حرکت کردن برای آن مضر است
بنابراین باید در پاسخ به این سؤال که چه حکمی برای عدم حضور در جلسه اول شورای حل اختلاف وجود دارد، به تفکیک موارد پاسخ دهیم.
زمانی که شورای حل اختلاف صلاحیت رسیدگی و صدور حکم را دارد و بعد از بررسی دعوا، حکم یا رأی صادر میکند، اینگونه که عدم حضور در زمان رسیدگی مانع رسیدگی به شورا نمیشود و این شورا میتواند حکم غیابی را صادر نماید.
بنابراین، همانطور که متوجه میشویم، در صورت عدم حضور در جلسات شورای حل اختلاف، آثار و پیامدهایی وجود دارد که میتواند برای شخص غایب مضر نباشد.
به همین دلیل، جلسات و زمانهای رسیدگی تمدید نمیشود و در صورت لزوم، شورا مجاز به صدور رأی است، البته با امکان تجدید نظر از رأی شورای حل اختلاف.
بطور طبیعی هنگامی که رأی به صورت غیابی صادر میشود، ممکن است آثار و پیامدهای مطلوب طرف غایب را نداشته باشد؛ زیرا او در جلسه یا زمان رسیدگی حاضر نبوده است و نمیتوانست از خود دفاع کند.
به همین دلیل امکان استناد به رای غیابی در شورای حل اختلاف برای اعتراض وجود دارد و فردی که خود یا وکیلش در هیچ یک از جلسات شورا حضور نداشته و لایحه ارسال نکرده باشد، میتواند در مهلت قانونی ۲۰ روزه اعتراض کند.
زمانی که شورای تسویه وسازش توانایی برقراری صلح و هماهنگی بین طرفین را داشته باشد، مجاز به صدور رای یا حکم نمیباشد؛ بلکه فقط در صورتی که توافق صحیح واقع شود، گزارش تصحیحی صادر خواهد کرد.
این گزارش تصحیحی قطعی و قابل اعتراض نیست.
براساس قانون، یک سازمان بنام "شورای حل اختلاف" برای حل و فراریابی تنشها و توافق و آشتی بین اشخاص حقیقی و حقوقی تشکیل شده است.
هدف از تشکیل این شورا، جلوگیری از تراکم پروندهها در قوه قضاییه است.
صلاحیتهای این شورا نیز در قانون به صورت دقیق و مشخص تعریف شده است.
میتوان شصت صلاحیت شورای حل اختلاف را به دستهبندیهای مختلف تقسیمبندی و مورد بررسی قرار داد.
عدم حضور در جلسه رسیدگی با شورای حل اختلاف، موانعی را برای رسیدگی به امور شورا ایجاد می کند.
اگر طرف مقابل مدارک و اسناد کافی را به شورا ارائه کند و شورا قادر به تأیید صحت این مدارک باشد، آنها مجاز به صدور رای قانونی هستند.
این رای، در صورتی که طرف مقابل در جلسه شورا حاضر نباشد و یا وکیل نداشته باشد یا لایحه را ارسال نکرده باشد، به صورت حکم غیابی صادر می شود.
در بخش قبل، تبعات و پیامدهای عدم حضور در جلسه شورای حل اختلاف توضیح داده شد.
باید توجه داشت که عدم حضور در جلسه شورا باعث توقف رسیدگی به اختلاف نمیشود، بلکه شورا میتواند براساس محتویات پرونده، حتی بدون حضور طرفین، رای صادر کند.
در صورت عدم توافق در شورای حل اختلاف، پرونده میتواند به دادگاه یا دادسرا ارسال شود.
به هر حال، در اینجا، شورای حل اختلاف تنها صلاحیت رسیدگی و صدور حکم علیه یک شخص را ندارد.
بنابراین، بهتر است در جلسه شورا حضور یابیم و تلاش کنیم تا برای جلوگیری از ارجاع پرونده به دادسرا توافق کنیم.
همچنین باید توجه داشت که عدم حضور در جلسه تصمیمگیری شورا حل اختلاف، هیچ تبعاتی مانند صدور حکم جلب نخواهد داشت و فقط پرونده به ارجاع صحیح ارسال میشود تا در آنجا طبق قوانین و مقررات حقوقی رسیدگی و رای صادر شود.
همانگونه که در قسمت قبل اشاره شد، حاضر نشدن در جلسه اول وقت رسیدگی شورای حل اختلاف را میتوان با توجه به صلاحیت ایجاد سازش و یا صدور حکم در شورا به صورت جداگانه مورد بررسی قرار داد.
حال به این سؤال که عدم حضور در جلسه شورای حل اختلاف چه تبعات و پیامدهایی دارد، میتوان به شرح زیر پاسخ داد:عدم حضور در جلسه شورای حل اختلاف میتواند تبعات و پیامدهای جدی ایجاد کند.
علاوه بر اینکه این عدم حضور ممکن است باعث متوقف شدن فرآیند تصمیمگیری در مورد اختلاف بشود، میتواند باعث کاهش اعتماد و همکاری بین اعضای شورا شود.
همچنین، این اقدام ممکن است باعث ایجاد ناهنجاری در روند تصمیمگیری شود و منجر به تضعیف اعتبار و قدرت شورای حل اختلاف شود.
در نتیجه، عدم حضور در جلسه شورای حل اختلاف میتواند باعث افزایش مشکلات و تعارضات در روند حل اختلاف گردد.
علاوه بر مواردی که شورای حل اختلاف باید به صورت رسمی رأی صادر کند، در برخی موارد، شورا تلاش میکند تا توافق و صلح بین طرفین را تحقق بخشد و در صورتی که این توافق برقرار نشود، پرونده به دادگاه ارجاع میشود.
طبق قانون شورای حل اختلاف، شوراها در زیر شرایط زیر، براساس دستور دادگاه و یا با توافق طرفین، برای ایجاد صلح و صفا همکاری میکنند:- وضعیت اضافی: در صورت وجود شرایطی که باعث ایجاد تنش و اختلاف بین طرفین میشود، شورا به دستور دادگاه تلاش میکند تا صلح و سازش را به وجود آورد.
- عدم ارائه مستندات: اگر یکی از طرفین عدم ارائه مستندات لازم برای اثبات مدعا خود را ادعا کند، شورا میتواند با دستور دادگاه یا با توافق طرفین، به منظور ایجاد صلح و سازش فعالیت کند.
- عدم حضور وکیل: در صورتی که یکی از طرفین حضور وکیل را تقاضا نکند و این موضوع تأثیری در اعتبار پرونده نداشته باشد، شورا میتواند با توافق طرفین نقش تسویه گری را بر عهده بگیرد تا صلح و سازش را بین طرفین برقرار کند.
در نهایت مهم است تا شوراها، باتوجه به وظایف قانونی خود، در راستای رسیدن به عدالت و صلح و سازش میان طرفین تلاش نمایند.
۳ جنبه خصوصی جرایم غیر قابل گذشتسه جنبه اصلی در قبال جرایمی که قابلیت گذشت ندارند:
- شدت جرم: برخی جرایم به دلیل خطرات جدی و ناخوشایندی که با خود دارند، قابلیت گذشت ندارند.
این نوع جرایم شامل مواردی مانند قتل، آزار جنسی خشونت آمیز، تجاوز و سرقت مسلحانه میشود.
به عنوان جامعه، ما باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری و مقابله با این جرمها بکنیم و آنها را قابلیت گذشت ندهیم. - تأثیر جامعهای: برخی جرایم تأثیرات گستردهای روی جامعه دارند و در اقتصاد، امنیت و آرامش جامعه تأثیر منفی میگذارند.
مثالهایی از این نوع جرایم شامل قاچاق مواد مخدر، تروریسم و فساد در سطح بلند تا پائین است.
جامعه باید برای مبارزه با این جرمها توفیق جمعی را ایجاد کند و نباید اجازه دهد که این جرمها قابلیت گذشت داشته باشند. - اصول انسانی: برخی جرایم نسبت به ارزشها و اصول بنیادین انسانی خلاف عمل میکنند و قابلیت گذشت نمیدهند.
مانند جنایات نژادی، تبعیض جنسیتی و ظلم به کودکان.
جامعه باید با تمام توان خود در برابر اینگونه جرمها مبارزه کند و قوانین مشدتتری برای جلوگیری از آنها اجرا کند.
نتیجه گیری
نتیجهگیری قوی: در این مقاله، با مفهوم "تجدیدنظر خواهی حقوقی" و دلایل مدنی برای تجدیدنظر خواهی آشنا شدیم.
همچنین، اهمیت و ضمانت اجرای عدم ذکر جهات تجدیدنظر خواهی حقوقی در دادخواست را مورد بررسی قرار دادیم.
تجدیدنظرخواه میتواند به مواردی مانند عدم صلاحیت قاضی، مغایرت با قوانین و شرع، و دیگر موارد مشابه، اشاره کند و با استفاده از مستندات مناسب و ارجاع به حداقل یکی از این جهات، درخواست تجدیدنظر خود را مطرح کند.
به منظور جلوگیری از صدور حکم رد یا عدم استماع به دعاوی، لازم است درخواست بازنگری قانونی را به دلایل مدنی مطرح کرده و درخواستکننده بازنگری باید توجه قاضی را جلب کند تا امکان تجدیدنظر در حکم وجود داشته باشد.
استفاده از تگهای HTML مانند و نیز بر اهمیت این مفهوم در مقاله تاکید میکند.