خلاصه مقاله
بیکاری به معنای زمانی است که فرد بعد از از دست دادن شغل قبلی خود توانایی یافتن شغل جدید را ندارد.
بیکاری میتواند به دو صورت ساختاری و اصطکاکی رخ دهد.
بیکاری ساختاری زمانی رخ میدهد که تغییرات اقتصادی باعث ناهماهنگی بین کارکنان و سازمانها میشود، مثلا جایگزینی کارگران با روباتها در کارخانهها.
بیکاری اصطکاکی نیز به دلیل تغییر شغلهای افراد رخ میدهد.
بیکاری بلندمدت ضررهای مالی و احساسی شدیدی را به همراه دارد.
بیکاری به سه دسته اصلی تقسیم میشود: بیکاری دورهای، بیکاری ساختاری و بیکاری اصطکاکی.
بیکاری حالتی است که افرادی که سن خاصی را گذراندهاند از حقوق برخوردار نبوده و به دنبال شغل هستند.
این موضوع توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی تعریف شده است.
شاخص بیکاری میتواند با بررسی نرخ آن تعیین شود.
افزایش نرخ بیکاری میتواند منجر به ایجاد طبقه بندی جامعه و اختلاف طبقاتی شود.
همچنین میتواند تأثیر منفی بر رشد اقتصادی داشته باشد.
با این حال، افزایش نرخ بیکاری میتواند فرصتهای کاری جدیدی برای سازمانهای مستقل و کوچک ایجاد کند و باعث کاهش تورم شود.
بیکاری فصلی نیز نوعی بیکاری است که ناشی از تغییرات فصلی است، مانند بیکاری در مراکز تفریحی یا در زمانهایی که فعالیتهای اصلی رونق کمتری دارند.
برای مقابله با بیکاری فصلی میتوان به توسعه مهارتهای فصلی، ایجاد فرصتهای کاری متنوعتر، شبکهسازی و ارتباط با دیگران، تدابیر مالی و آموزش و یادگیری توصیه کرد.
"بیکاری یکی از مسائل جدی در جوامع مدرن است که باعث تشکیل انواع مختلفی از مشکلات میشود.
در اینجا، ما بر روی تعریف بیکاری و انواع آن تمرکز خواهیم کرد و همچنین به نگاهی به نرخ بیکاری در کشورهای مختلف خواهیم انداخت.
"
با آموزش جوامع و پیشروی آنها به سوی آینده مدرن، ساختارها و اساسنهادهای حرفهای و زندگی انسانها تحت تغییرات قابل توجهی قرار میگیرند.
در این فرآیند بسیاری از شغلهای قدیمی منسوخ میشوند و به جای آنها فرصتهای شغلی جدید به وجود میآید.
این امر برای افرادی که توانایی سازگاری با تغییرات جامعه را ندارند، منجر به خروج از چرخه حرفهای و به طور مجازی بیکار شدن میشود.
افراد بیکار، به خصوص بدون در نظر گرفتن مسائل مادی، با مشکلات روحی فراوانی مواجه میشوند.
یکی از شاخصهای ارزش یک جامعه، نرخ بیکاری آن است.
در این مطلب، تلاش خواهیم کرد تا این پدیده اجتماعی را مورد بررسی قرار دهیم.
این مقاله دربارهی مطالب زیر است:
بیکاری چیست؟
بیکاری حالتی است که در آن افرادی که سن خاصی را گذراندهاند از حقوق برخوردار نبوده و به دنبال شغل هستند.
این موضوع توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی تعریف شده است.
شاخص بیکاری با بررسی نرخ آن مشخص میشود.
بروز بیکاری در جامعه دلایل متعددی دارد، از جمله پیشرفت تکنولوژی و ظهور اختراعات جدید، وضعیت اقتصادی و رکود آن، رقابتهای حاصل از جهانیسازی و تجارت بینالمللی، سیاستهای دولتی و قوانین تجاری.
سازمان کاری جهانی میگوید که در حال حاضر حدود پنج درصد نیروی کار جهان بیکار هستند.
اندازهگیری نرخ بیکاری، عملی بسیار دشوار است و پرسشنامههای آنلاین که در کشورهای آمریکا و اروپا انجام میشوند تنها تعداد محدودی از افراد را پوشش میدهند.
تأثیر بیکاری در جامعه
بیکاری، در صورت پیوستگی و طولانی بودن، میتواند منجر به ایجاد اختلاف طبقاتی در یک جامعه شود.
این موضوع میتواند تأثیر منفیای بر رشد اقتصادی داشته باشد.
در واقع، حتی کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا نیز با این مشکل مواجه هستند.
اما افزایش نرخ بیکاری نیز میتواند برخی مزایا را به همراه داشته باشد؛ به عنوان مثال، ایجاد فرصتهای کاری برای سازمانهای مستقل و کوچک.
بعلاوه، اقتصاددانان تأکید میکنند که افزایش نرخ بیکاری منجر به کاهش تورم خواهد شد.
تعریف بیکاری در ایران
ایران از بزرگترین و متنوعترین کشورهای جهان است.
این کشور با تاریخ و فرهنگ غنی، همیشه مورد توجه قرار گرفته است.
از لحاظ وضعیت اقتصادی و سیاسی خاص، ایران نیز متفاوت است.
این کشور در زمینه نرخ بیکاری نیز دارای جایگاه مهمی است.
با اطلاع از آمار مرکز آمار ایران، متوجه میشویم که بیش از 25 درصد از مردم ایران بیکار هستند.
این درصد برای جوانان نیز تقریباً 21.
8 درصد است.
این نرخ بیکاری باعث شده تا نیروهای جوان در کشور فرصتهای کمتری برای شغل یابی داشته باشند و در برابر محدودیتهای فعلی با گروههای خلاق و سازنده نسبت به کارگردانی به چالش بکشند.
از جمله عواملی که منجر به بیکاری در ایران شدهاند، میتوان به عدم توجه سازمانها به نیروهای جوان و محدودیتهای کاری در مقابل گروههای مستقل و باهوش اشاره کرد.
این مسائل باعث ناامیدی و بیعلاقه شدن نیروهای کار شده و آنها را از زندگی روزمره خود دور میکند.
استانهای مختلف در ایران به خاطر تنوع منابع و صنایع مختلف، با نرخ بیکاریهای متفاوتی روبرو هستند.
به گفته بانک مرکزی ایران، استان فارس بیکاران بیشتری را به خود دیده است که بیش از 19 درصد از قوت کار جامعه را تشکیل میدهند.
از طرفی، بیش از یک میلیون فرصت شغلی در دهه اخیر از دست رفته است که معادل تولیدی تا 18 میلیارد دلار است.
با توجه به افزایش تعداد دانشجویان فارغالتحصیل، در سالهای آینده باید انتظار افزایش نرخ بیکاری را داشت.
در ویدیوی زیر، تماشای تعاریف مختلف بیکاری ممکن است شما را به فکر فرو ببرد:تعاریف مختلف بیکاری را در ویدیو زیر مشاهده کنید:
لازم به ذکر است که هر تعریف میتواند بر اساس شرایط و زمینههای مختلف، تفاوتهایی داشته باشد.
انواع بیکاری
بیکاری به سه دسته اصلی تقسیم میشود:
- بیکاری دورهای: احتمال بروز بیکاری دورهای بیشتر از دو دسته دیگر است و به ویژه در زمان رکود اقتصادی اتفاق میافتد.
- بیکاری ساختاری: یکی از دو مورد بیکاری طبیعی است.
- بیکاری اصطکاکی: دیگرین از دو مورد بیکاری طبیعی تشکیل میشود.
در اینجا به بررسی انواع بیکاری میپردازیم.
1.
بیکاری دوره ای
بیکاری دورهای یکی از مرحلههای حیات کسب و کار است.
در این مرحله، تقاضا برای کالاها و خدمات به حداقل ممکن میرسد.
این پدیده باعث اخراج اجباری نیروی کار از سازمانها میشود.
بیکاری دورهای یک مسئله جدی است که به طور متناوب در دورههای اقتصادی اتفاق میافتد.
تعدادی از عواملی که باعث بروز این مسئله میشوند عبارتند از: عدم توجه به نیازها و میل مشتریان، رکود اقتصادی، رقابت شدید در بازار و محدودیتهای مالی و منابع.
برای مقابله با بیکاری دورهای، لازم است کسب و کارها استراتژیهای دقیقی را برنامهریزی و اجرا کنند تا بتوانند در این مرحله به خوبی عمل کنند و چرخه کسب و کار را بدون اختلال ادامه دهند.
«موج بیکاری به وجود بخشهای دیگری از بیکاری منجر میشود.
اخراج کارمندان باعث کاهش توانایی خرید مردم میشود و تقاضا را به طور قابل توجهی کاهش میدهد.
در این موقعیت، دولتها باید با تصمیمگیریهای منطقی و صحیح، جریان کاری کشور را کنترل کنند؛ در غیر این صورت، رکود اقتصادی به وجود خواهد آمد.
»
- انواع بیکاری به دستآوردن کار عادی منجر میشود.
- اخراج کارمندان باعث کاهش توانایی خرید افراد و کاهش قابل ملاحظهای در تقاضا میشود.
- دولتها باید با تصمیمگیریهای منطقی و قابل قبول، جریان کاری کشور را کنترل کنند.
- عدم اتخاذ تصمیمهای مناسب توسط دولتها باعث وقوع رکود اقتصادی میشود.
2.
بیکاری اصطکاکی
بیکاری یعنی زمانی که نیروی کار بر اثر خروج از شغل قبلی خود، توانایی یافتن کار جدید را ندارد.
اغلب بیکاری به انتخاب خود کارکنان مربوط میشود و دلایل آن شخصی است.
"به عوامل مختلفی نیز میتوان اشاره کرد که باعث بروز بیکاری در کشورهای مختلف میشود.
یکی از این عوامل زمانی رخ میدهد که دانشجویان به دنبال یافتن اولین شغل خود هستند.
همچنین، بسته شدن اجباری یک سازمان نیز یکی دیگر از علل گسترش بیکاری است.
بیکاری اصطکاکی، معمولاً موقت و بخشی از فرآیند استخدام است.
این پدیده باعث جذب نیروی کار به سمت شغلهای با بازده بالا میشود و از این نظر میتواند به اقتصاد مفید باشد.
"
3.
بیکاری ساختاری
بیکاری ساختاری زمانی رخ میدهد که تغییرات اقتصادی باعث ناهماهنگی بین کارکنان و سازمانها شود.
مثالی از بیکاری ساختاری میتواند جایگزینی کارگران با روباتها در کارخانهها باشد.
همکاران هم اکنون نیاز به یادگیری نحوه کارکرد روباتها دارند.
معمولاً بحرانهای اقتصادی طولانی مدت، به طور قابل توجهی باعث بروز بیکاری ساختاری میشود.
بیکاری طولانی مدت موجب کاهش توانایی و کارایی کارکنان میشود.
این نوع بیکاری همچنین به افزایش نرخ بیکاری طبیعی منجر میشود.
4.
بیکاری طبیعی
بیکاری میتواند به دو صورت ساختاری یا اصطکاکی رخ دهد.
به این مفهوم که همیشه یک درجه بیکاری در جامعه وجود دارد.
افراد همیشه در تغییر شغلهای خود درحالتند.
این بدین معنا است که همیشه افرادی با تواناییهای گذشته موجود خواهند بود.
کمینه نرخ بیکاری طبیعی در تاریخ مدرن، حدود ۲.
۵ درصد بوده و در حاکمیت پس از جنگ کره بوده است.
اصلیترین علت بروز این تعریف بیکاری را میتوان به گرفتار شدن اقتصاد یک جامعه در یک حباب توهین کرد که رفتار بیمسئولانه در مورد آن به بحران اقتصادی منجر میشود.
نرخ بیکاری طبیعی در یک جامعه سالم و پایدار بین ۴.
۵ تا ۵ درصد باید باشد.
5.
بیکاری بلند مدت
این نوع بیکاری در کشورهای مختلف برای افرادی که بیش از 27 هفته فعالانه به دنبال کار میگردند اتفاق میافتد.
آثار این پدیده بسیار مخرب هستند.
عمده سازمانهااز به کارگیری فردی که در چنین بازه طولانیای بیکار بوده خودداری میکنند.
بیکاری بلند مدت، ضررهای مالی و احساسی شدیدی را با خود به همراه میآورد.
6.
بیکاری فصلی
بیکاری فصلی، یکی از انواع بیکاری است که ناشی از تغییرات فصلی میباشد.
این پدیده بیکاری، بیشتر روی کارکنان مراکز تفریحی، مربیان اسکی و بستنیفروشان تأثیر میگذارد.
همچنین، کشاورزان، کارگران ساختمانی و معلمان مدارس نیز ممکن است در این لیست قرار بگیرند.
بررسی دقیق موضوع نشان میدهد که این گروهها در طی فصول خاصی به دلیل کاهش فعالیتهای مرتبط با حوزه کاری خود، با بیکاری مواجه میشوند.
توصیههایی برای مقابله با بیکاری فصلی شامل:- توسعه مهارتهای فصلی: افزایش مهارتها و دانش در حوزههای دیگر میتواند کمک کند تا افراد در فصول غیرفعال به صورت موثرتری در کسب و کارهای جایگزین شرکت کنند.
- ایجاد فرصتهای کاری متنوعتر: به وجود آوردن فرصتهای شغلی دیگر در فصولی که فعالیتهای اصلی رونق کمتری دارند، میتواند به افراد کمک کند در حرفه خود پا بگذارند.
- شبکهسازی و ارتباط با دیگران: ایجاد ارتباطات قوی و شبکههای حرفهای در دیگر حوزهها و با افراد مختلف، میتواند در مواجهه با بیکاری فصلی کمک کند.
- تدابیر مالی: برنامهریزی مناسب و مدیریت سالم مالی، میتواند در فصول غیرفعال به عنوان محافظ در برابر بیکاری عمل کند.
- آموزش و یادگیری: در دورههای غیرفعال، فرصت استفاده از آموزش و یادگیری را دست نخورده نگذارید.
این اقدام میتواند به دست آوردن مهارتهای جدید و بهروز برای اجرای امور مختلف در فصول فعال کمک کند.
7.
بیکاری سنتی
این عبارت بیان میکند که وقتی حقوق کارمندان به اندازهای بالا باشد که سازمانها ناتوان میشوند از همه آنها استفاده کنند، بیکاری به وقوع میپیوندد.
در این حالت، حقوقها از آن چیزی که قوانین عرضه و تقاضا تعیین میکنند بیشتر هستند.
این تعریف بیکاری زمانی رخ میدهد که به دلیل بالا بودن حقوق کارکنان، سازمانها توانایی استفاده از تمامی آنها را از دست میدهند.
در چنین وضعیتی حقوقها بیشتر از آن چیزی هستند که قوانین عرضه و تقاضا مشخص میکنند.
به چندین شکل میتوان بیکاری سنتی را توصیف کرد:
- دلیل اول بیکاری سنتی، مهارت بالای اتحادیهها در بستن قرارداد است.
- دلیل دوم آن، افزایش ناگهانی حقوق به دلیل بحرانهای اقتصادی میباشد.
- و در نهایت، سیاستهای دولتی نیز به عنوان عامل دیگری در بروز بیکاری سنتی مطرح میشوند.
نتیجه گیری
نتیجهگیری:با توجه به مقاله فوق، بیکاری یک مسئله جدی در جوامع حال حاضر است.
بیکاری ساختاری و اصطکاکی دو دسته اصلی بیکاری هستند.
بیکاری از تغییرات اقتصادی و ناهماهنگی میان کارکنان و سازمانها ناشی میشود.
بیکاری میتواند تأثیرات منفی بسیاری بر افراد و جامعه داشته باشد.
آثار آن شامل ضررهای مالی و احساسی برای افراد میشود.
بیکاری بلندمدت در کشورهای مختلف اتفاق میافتد و برای جامعه پیامدهای قابل توجهی دارد.
توصیههایی برای مقابله با بیکاری شامل توسعه مهارتهای فصلی، ایجاد فرصتهای کاری متنوعتر، شبکهسازی و ارتباط با دیگران، تدابیر مالی و آموزش و یادگیری میشود.
با توجه به تأثیرات منفی بیکاری در جامعه، دولتها نقش مهمی در کنترل جریان کاری و اتخاذ تصمیمات منطقی و صحیح دارند.
در غیر این صورت، رکود اقتصادی و ایجاد اختلاف طبقاتی به وجود خواهد آمد.
باید به یاد داشت که بیکاری حالتی است که همیشه در جوامع وجود دارد، به همین دلیل باید برنامهریزی بهروزرسانی جریان کاری را در نظر گرفت.